نهی از شنیدن غیبت


 


نهی از شنیدن غیبت

#نهج_البلاغه

▫️أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِین وَسَدَادَ طَرِیق، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ

اى مردم ! هر کس از برادر مسلمانش استوارى در دین و درستى روش را مشاهده کند، باید به سخنانى که این و آن در نکوهش او مى گویند گوش فرا ندهد.

خطبه١۴١


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : پنج شنبه 20 خرداد 1400
زمان : 21:6
ویژگی های شیعیان از منظر امام صادق علیه السلام



نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : دو شنبه 17 خرداد 1400
زمان : 23:49
نظرگاه واقعی اصلاح طلبان


   

 

 آنچه که به عنوان اصلاح طلبان وچود دارد، مجموعه بعضی از انقلابیون دگر اندیش، تعدادی فرصت طلب انقلابی نما که در ابتدای انقلاب سوار بر موج انقلاب شدند این موج سواران انقلابی اکنون آنقدر فربه شدند که نپرس! و روشنفکران لیبرال پسند که سعی دارند تفکر اندیشمندان لیبرال غرب را امثال: جان لاک، ولتر، پوپر و ماکیاولی را به عنوان مقدم با اسلام جمهوری تلیت کنند و به خورد مردم مسلمان ایران بدهند. نقطه نظر تمام آنها غربگرایی است، و بقیه شعارهای بعضی از آنها که سعی می کنند مام خط امام را نیز حفظ کنند گم کردن راه امت حزب الله است. با این تفسیر کسانی مثل اکبر گنجی، عبدالکریم سروش، محسن کدیور و دیگران که از همین اردوگاه به بی‌بی‌سی، رادیو فردا و... رفته‌اند، اصلاح‌طلب‌تر از دیگران تلقی می‌شوند، چرا که حداقل در بعد شخصی، نیاز و خلأ گرایش به غرب‌شان را به صورت تام و تمام التیام داده‌اند! آنها که در داخل کشور هستند اما در وضعیتی برزخی زیست می‌کنند و نمی‌دانند این گرایش فکری و عاطفی خود را چگونه با ادعای خط امامی بودن در یکجا جمع کنند. اینکه هم پیرو امامی باشی که آمریکا را شیطان بزرگ می‌دید و هم نهایت آرزویت رابطه با همین شیطان باشد، واقعا کار ساده‌ای نیست.

آنچه اما این روزها بر اصلاح‌طلبان می‌گذرد شاید جذاب‌تر از تمام تاریخ حیات این طیف باشد. اصلاح‌طلبان که روزی دولت روحانی را رحم اجاره‌ای خود می‌خواندند، حالا می‌گویند ما را چه به دولت اصلا! برجام در نظر آنها فرزندی است که فعلا نمی‌شود سرپرستی آن را قبول کرد، با این حال همین برجام و غرب‌گرایی، تمام هویت آنهاست! به زبان ساده‌تر، چیزی شبیه جدال عقل و عشق اکنون آنها را درگیر خود کرده است. لذا در یک کلاف سردرگم، مدام آسمان ریسمان می‌بافند و باز در همان نقطه اول هستند و وقتی خوب نگاه می‌کنی می‌بینی آخر معلوم نیست تکلیف‌شان با برجام چیست؟!
در نهایت، همه اصلاح‌طلبان با تنها چیزی که موافق هستند این است که کاری کنیم ترکش‌های برجام به منافع ما نگیرد! این در حالی است که همزمان از پس‌مانده جسد برجام و البته برادران ناتنی آن بشدت دفاع و پاسداری می‌کنند. لذا رسانه‌های زنجیره‌ای مکرون را «اوبامای اروپا» می‌نامند که می‌خواهد با SPV معجزه دیگری چون برجام برای‌شان متولد کند. با این حساب، جلیقه‌زردها هر که باشند و هرچه بگویند، حق فعلا با مکرون است! اصلاح‌طلبان در برخورد با لوایح مربوط به FATF نیز دقیقا همین برخورد را دارند.
لیکن دور از انتظار نیست اگر فردا عواقب FATF هم مشخص شود، اصلاح‌طلبان در قبول سرپرستی این فرزند خود هم دچار تضادهای عقلی - عشقی شوند. رفتار اینان به جوانکی می‌ماند که زود عاشق می‌شود، عقد می‌بندد و زود هم کارش به طلاق می‌کشد.
اصلاح‌طلبان البته با وجود شکست‌های پی در پی و سر کار رفتن از سوی آمریکا و اروپا، ابدا قائل به طلاق رسمی از غرب نیستند، بلکه تجربه نشان داده حداکثر به طلاق عاطفی - آن هم موقت - رضایت خواهند داد! مرور شکست مذاکرات سعدآباد برای کسانی که در این واقعیت تردید دارند، می‌تواند سند قابل اعتنایی باشد. حالا اما مقطع مهمی در سیر حیات سیاسی ـ اجتماعی این طیف است. اکنون آنها و برجام‌شان نیست که دچار مشکل هستند، بلکه این خود غرب است که تیفوس گرفته است. اصلاح‌طلبان شاید بالاخره راضی شوند کسی برجام را نقد کند، به نقد کدخدایان خود اما ابدا رضایت نخواهند داد. لذا مرگ بر جلیقه‌زردها!
تاریخ ظاهرا از دست لیبرال‌ها خسته است. لذا دوست دارد حساب غرب و غرب‌گرایان را یکجا برسد! این شاید که نه، حتما آرزوی تمام آزادگانی است که در طول تاریخ توسط غرب وحشی در سراسر گیتی به بردگی گرفته شده، قربانی این توحش مدرن شده‌اند. جمجمه ۱۸۰۰۰ الجزایری که طی دوران استعمار سر آنها قطع شده و به پاریس منتقل شده، اکنون در موزه انسان پاریس موجود است. من خبر ندارم آتش خشم جلیقه‌زردها تاکنون به این کلکسیون افتخارآمیز دوستان اصلاح‌طلبان در پاریس هم رسیده یا نه، این را اما
می‌دانم که روح چندصد میلیون قربانی و صدها هزار شهید مجاهد تاریخ معاصر جهان در آرزوی فروریختن بهشت آدمخوار اصلاح‌طلبان است. در هندسه جدیدی که بتدریج خلق می‌شود، آنها که عمری به دلیل غرغره کردن افاضات امثال جان لاک، ولتر، ماکیاولی، پوپر، فرانسیس بیکن و ... خود را روشنفکر نامیده‌اند، حقیرترین و منفورترین موجودات عالم خواهند بود.

 

 

 

 


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 14 ارديبهشت 1400
زمان : 16:52
اسرائیل سمبل کل استعمار غرب است


اسرائیل یک کشور نیست، اسرائیل خط مقدم و سمبل کل استعمار غرب در جهان اسلام است. یعنی وقتی این رژیم اشغالگر ضربه می‌خورد در واقع کل جبهه استکبار غربی و جهانی ضربه خورده است. حتی شوروی سابق و کمونیست‌ها هم  با اسرائیل  مشکل نداشتند و اصلاً سه‌ کشوری  که اسرائیل را زودتر از بقیه به رسمیت شناختند آمریکا  و آل سعود  و شوروی کمونیستی بودند.  شرق و غرب جهان اسلام را میان خود تقسیم کرده و موجودیت صهیونیزم را لازم می دانستند.برای نخستین بار در تاریخ صهیونیزم بود که علیرغم حمایت شرق و غرب در چهار جنگ شکست خوردند که سابقه نداشت، آنان نسبت به دشمن در واقع  با دست خالی جنگیدند،  همه دنیا می‌دانند و دشمنان هم بارها و بارها دیدند. که حزب‌الله، عصارة تجربه ۸ سال دفاع مقدس بود ،حماس و جهاد اسلامی فلسطین هم اساساً تداوم فلسطینی همان منطق و روش حزب‌الله بود. بنابراین امام حسین(ع) هنوز دارد حکومت سرنگون می‌کند. این فقط بنی‌امیه نبود که سرنگون کرد.  بعضی‌ گمان می‌کنند بنی‌امیه پس از عاشورا ادامه حیات داده است! حال آنکه چند سال پس از عاشورا شاخه سفیانی بنی امیه سقوط کرد و در واقع یزید دومین و آخرین پادشاه سفیانی بود و سپس با فاصله یکی دو ماه بعد از مرگ او قدرت به شاخه مروانی رسید سیدالشهداء(ع) علاوه بر آن ضربه اصلی که به مشروعیت و اقتدار رژیم اموی زدند ،  ضربه گفتمانی فراتاریخی فرود آوردند که تا همین الآن ، روشنفکران، محرومان، انقلابیون،‌ آزادیخواهان و آزادگان به نام امام حسین(ع) افتخار می‌کنند و دشمنان بشریت از نام امام حسین(ع) می‌ترسند حتی گاندی هندو که ملت را به خیابان‌ها و بیابان ها کشاند  و انگلستان را در هند مجبور به عقب‌نشینی کرد وقتی  پرسیدند روش مبارزه صبر و مقاومت را از کجا الهام گرفتید؟ ایشان گفت  انقلاب هند، مدیون حسین‌بن‌علی است 


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 7 ارديبهشت 1400
زمان : 23:4
اشعث های زمان خود را بشناسیم!


(اشعث بن قیس یکی از مهم ترین فرماندهان لشکر حضرت علی(ع) در جنگ صفین)بود.  
  ابن ابى الحدید(از شارحان نهج البلاغه در قرن هفتم هجری) مى‏نویسند:

هر ناراحتى در خلافت على(ع) پیش مى‏آمد و هر اضطرابى که روى داد، اصل آن اشعث ‏بود.حتى اگر اشعث نبود، جنگ نهروان پیش نمى‏آمد و حتی امام(ع) با اصحاب نهروان براى جنگ معاویه مى‏رفت و شام را تصرف مى‏کرد، زیرا آنان موافقت‏ خود را با امام اعلام نموده بودند.
  مثلا در «لیلة الهریر» یعنى شبى که کار بر معاویه در صفین تنگ‏ شده بود سخنى توسط اشعث ‏بیان شد که جاسوسان به معاویه رساندند و او تدبیر قرآن ‏بر نیزه کردن را اجرایی کرد.
اشعث‏ براى یارانش خطابه‏اى خواند و گفت: اگر فردا نیز همانند روز گذشته جنگ درگیر شود، عرب نابود خواهد گردید، من این سخن را نه از باب جنگ مى‏گویم بلکه ‏من براى زنان و فرزندان وحشت دارم اگر ما نابود شویم. سپس براى اینکه کسى گمان بد درباره او نبرد، گفت: « این نظرى است که من دارم.‏»
 این خبر به معاویه رسید و بلند گفت به خداى کعبه اشعث درست گفته است، و به شامیان دستور داد قرآنها را برسر نیزه کنید. شامیان چنین کردند و صدا مى‏زدند: «اى عراقیان اگر ما کشته شویم چه‏ کسى سرپرستى زنان و فرزندان ما را به عهده مى‏گیرد؟» و قرآن‏ها را برنیزه ها بلندکرده و گفتند:«کتاب الله بیننا و بینکم‏: کتاب خدا بین ما و شما حاکم باشد..»
 در این موقع اصحاب امام(ع) همچون ‏«مالک اشتر» و «عمرو بن حمق‏» و «عدى ‏بن حاتم‏» اطاعت‏ خود را از امام(ع) اعلام داشتند که نیرنگ معاویه را نپذیرد، ولى اشعث، خشمناک برخاسته و گفت: کسى از من علاقه مندتر به عراقیان و دشمن‏تر نسبت ‏به شامیان نیست اماحکم کتاب خدا را قبول کن که تو از آنها سزاوارترى که دوست دارند زنده باشند و از جنگ ناراحتند.
  اشعث در ادامه ی توطئه های خود به امام علی(ع) گفت: من مى‏بینم مردم خوشحال و راضیند که گفته ی شامیان را بپذیرى، اگر صلاح باشد من نزد معاویه بروم و از او بپرسم ‏مقصودش چیست؟ امام(ع) به او اجازه دادند و او نزد معاویه رفت و بازگشت، سپس مسأله ی حکمیت پیش آمد، شامیان عمرو عاص را انتخاب کردند و اشعث و کسانى که بعدا از خوارج شدند، ابوموسى اشعرى را انتخاب کردند، اما امام علی(ع)، ابوموسى را نپذیرفتند. اشعث پافشاری کرد و گفت: ما جز به ابوموسى رضایت نمی دهیم.
 هنگامى که عهدنامه مربوط به حکمین تنظیم شد، مالک اشتر را خواستند که امضاء کند، او گفت: هرگز دستم در این کار پیش نمى‏رود، مگر من نمی دانم ‏حق کجا است و یقین به گمراهى دشمنم ندارم، مگر نمى‏بینید اگر سستى نکرده‏ بودید پیروزى حتمى بود؟!! اشعث عهدنامه را برداشت و در میان صفوف به راه افتاد و براى سربازان خواند و از آنان رضایت گرفت، حتی گروهى از لشکریان بودند که به او حمله کردند و مى‏خواستند وى را بکشند، اما نجات یافت، پس از آن که به خدمت ‏امام(ع) رسید گفت: من حکمیت را به تمام شامیان و عراقیان عرضه داشتم همه رضایت دادند!  
 و بدینسان، اشعث بن قیس که خودش یکی از سران لشکر امیرالمومنین(ع) بود، با شعار دروغین «تدبیر و صلح طلبی»، حکمیت را به امام علی(ع) تحمیل نمود و مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد.
 و چه خوب است که اشعث های زمان خود را بشناسیم و بدانیم چه کسانی با شعارهای فریبنده، از یک سو با دشمنان اسلام نرد عشق می بازند و از سوی دیگر با تابلوی تدبیر و صلح و مذاکره، «گام به گام» به دنبال بازکردن پای آمریکایی ها در این کشور هستند.
فاعتبروا یا اولی الابصار


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 22 فروردين 1400
زمان : 12:37
بصیرت راه نجات کشور


توجّه داشته باشید: مهم این است که در هر دوره‌ای از دوره‌ها ما بفهمیم دشمنیِ دشمن چگونه است و چه‌کار دارد با ما میکند؛ نقشه‌ی دشمن را بفهمیم؛ درست مثل جنگ نظامی. در جنگ نظامی اگر شما توانستی حدس بزنی که نقشه‌ی دشمن چیست، پیشگیری میکنی، خودت را آماده میکنی؛ یا دفاعِ خوب میکنی یا حمله‌ی پیش‌دستانه میکنی؛ در جنگ نظامی این‌جوری است. در جنگ تبلیغاتی، در جنگ اقتصادی، در جنگ فرهنگی، در جنگ امنیّتی، در جنگ نفوذ -اینها همه جنگ است- در همه‌ی اینها قضیّه این است: باید حدس بزنید دشمن چه‌کار میخواهد بکند. امروز حدس زدن ندارد؛ برای هر آدم آگاهی، روشن است. هزاران توپخانه -توپخانه‌ی دروغ‌پردازی، توپخانه‌ی بزرگ‌نمایی مشکلات- به سمت این ملّت از راه‌هایی که امروز وجود دارد و دیروز وجود نداشت، مشغول شلّیکند. ما در مورد فضای مجازی این را میگوییم ؛ میگوییم مواظب شلّیک توپخانه‌ی دشمن باشید در این فضا؛ حواستان باشد. از این فضا، دشمن علیه هویّت شما، موجودیّت شما، نظام شما، انقلاب شما استفاده نکند. آمارهای بی‌پایه میدهند، دروغ میگویند، نسبت دروغ میدهند، چهره‌های مورد قبول مردم را -که باید مردم به اینها اعتقاد داشته باشند- تخریب میکنند، موفّقیّتهای انقلاب را کتمان میکنند، دروغ‌انگاری میکنند؛ ناموفّقیّتها را، ضعفها را، کاستی‌ها را اگر یکی است هزار تا جلوه میدهند، اگر یک‌جا است به همه‌جا تعمیم میدهند؛ کارهای دشمن اینها است دیگر؛ اینها کارهای دشمن است؛ برای چه؟ برای اینکه راز پیروزی انقلاب اسلامی را دشمن فهمیده؛ رازش اعتقاد مردم و ایمان مردم است؛ میخواهد این ایمان را از بین ببرد. حالا اگر در طبقات سنین بالا نتوانست، [میخواهد] این اعتقاد را در جوان و نوجوان و نسل نو از بین ببرد که دیگر مردم پشت سر این انقلاب و این نظام نَایستند؛ هدفش این است. اینکه مردم را ناامید کنند، مردم را بدبین کنند، اعتماد به نفس مردم را بگیرند، آینده را تاریک نشان بدهند، کاری است که امروز دشمن دارد میکند.

 متأسّفانه در داخل هم گروهی همین کار دشمن را دارند انجام میدهند؛ حالا بعضی‌ها میفهمند که چه‌کار دارند میکنند، بعضی‌ها نمیفهمند و میکنند؛ درست همان کار دشمن [است]: ناامیدکردن مردم، متّهم کردن این و آن، دروغهای شاخدارِ دشمن‌ساز را به جای راستْ وانمود کردن و قلمداد کردن در ذهن مردم. اینها کارهایی است که متأسّفانه در داخل هم یک عدّه‌ای دارند انجام میدهند. آن کسانی که کار دشمن را دارند در داخل انجام میدهند تقوا ندارند؛ دین اینها سیاسی است، بجای اینکه سیاستشان دینی باشد؛ دینشان سیاسی‌کاری است. سیاست ما باید دینی باشد، نه اینکه دینداری‌مان را در جهت سیاسی‌کاری، در جهت اهداف پست و حقیر سیاسی حرکت بدهیم؛ اینها این‌جور هستند؛ اینها تقوا ندارند؛ همان کار دشمن را میکنند برای اینکه فلان جناح را تقویت کنند، فلان جناح را بکوبند؛ فلان‌کس را بالا ببرند، فلان‌کس را پایین بیاورند. اینها کارهایی است که متأسّفانه در داخل انجام میگیرد.

 بعضی‌ها بدون رسانه‌اند، بعضی‌ها صاحبان رسانه‌اند، صاحب پایگاه خبری هستند، صاحب منبرهای تبلیغاتی هستند و میتوانند حرف بزنند؛ حرف میزنند، [امّا] بی‌ملاحظه؛ نه خدا را، نه دین را، نه انصاف را رعایت نمیکنند؛ همان کاری که دشمن میخواهد [میکنند]. دشمن هم با شوق و ذوق تمام، بمجرّدی که میبیند در داخل یک چنین چیزهایی وجود دارد، امروز که اینها میگویند، امشب شما می‌بینید در رادیوی انگلیس و رادیوی آمریکا، همینها بازتاب وسیعی پیدا میکند. اینها دشمن را شاد میکنند، اینها دشمن را علیه ملّت و علیه نظام اسلامی شاد میکنند؛ به قیمت ناامیدکردن مردم، ناامیدکردن نسل جوان و نسل نو. بخصوص کسانی که همه‌ی امکانات مدیریّتی یا امروز دستشان است یا دیروز دستشان بوده؛ فرقی نمیکند. کسانی هستند و انسان مشاهده میکند که یا امروز همه‌ی امکانات مدیریّتی کشور در اختیار اینها است یا دیروز تمام امکانات مدیریّتی در اختیار اینها بوده، آن‌وقت به قول فرنگی‌مَآب‌ها نقش اپوزیسیون به خودشان میگیرند. این کسانی که کشور در اختیارشان است یا در اختیارشان بوده، اینها دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، موضع [بگیرند]؛ باید موضع مسئولانه [بگیرند]، باید پاسخگو باشند. بنده‌ای که امکانات در اختیارم است، نمیتوانم مدّعی باشم، [بلکه] باید پاسخگو باشم و جواب بدهم که چه‌‌کار کردم با این امکانات. به جای اینکه پاسخگویی کنند، بیایند نقش مدّعی را ایفا کنند علیه این، علیه آن حرف بزنند؛ این نمیشود؛ مردم قبول نمیکنند این را. حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر میگذارد؛ نه، مردم آگاهند، میفهمند، نمیپذیرند این حالت را.

 

قسمتی از بیانات رهبر معظم در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
در آستانه‌ی هشتمین سالگرد حماسه‌ی نهم دی‌ماه ۱۳۸۸

نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : جمعه 13 فروردين 1400
زمان : 11:53
انواع تکبر


 


یا أباذر، مَن ماتَ وَ فی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن کِبرِ لَم یَجِد رَائِحَةَ الجَنَّةِ إلّا أن یَتُوبَ قَبلَ ذَلِک.
یا اَباذَر، أوَّلُ مَن یَدخُلُ النّارَ المُستَکبِرونَ فَقالَ رَجُلٌ: وَ هَل یَنجُو مِنَ الکِبرِ أحَدٌ یا رَسُولَ اللهِ؟ قالَ: نَعَم مَن لَبِسَ الصُّوفَ وَ رَکِبَ الحِمارَ وَ جَالَسَ المَساکینِ.
ای ابوذر، کسی که بمیرد در حالی که ذرّه‌ای از تکبّر در دلش باشد بوی بهشت به مشامش نمی‌رسد، مگر اینکه پیش از مرگ از آن توبه کند.
ای ابوذر، بیشتر کسانی که داخل آتش می‌شوند متکبّران هستند. مردی پرسید: ای پیامبر خدا، آیا ممکن است کسی از کبر نجات پیدا کند؟ حضرت فرمود: آری، کسی که لباس ساده بپوشد و مرکبش تکبّرآور نباشد و همنشین با فقرا و مساکین باشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 90

نور هدایت

استکبار و تکبّر از سرچشمه‌های مهمّ بسیاری از گناهان است. در منابع اسلامی آمده، اوّل گناهی که در عالَم انجام گرفت گناه ابلیس بود و آن هم ناشی از استکبار بود که منتهی به کفر، بلکه به ستیز با خداوند شد.
تکبّر انواعی دارد که هر کدام اثر مخصوص به خود دارند:

1. تکبّر در مقابل خداوند:

یعنی عدم تسلیم که منتهی به نافرمانی پروردگار می‌شود و این همان عدم ایمان است. قرآن می‌فرماید: (إنَّ الَّذِینَ یَستکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ) . (1)

2. تکبّر در مقابل بندگان خدا:
3. تکبّر در مقابل دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):
4. تکبّر در مقابل حق:

مثلاً من دانسته‌ام که فلان چیز حق است، امّا تکبّر اجازه نمی‌دهد که زیر بار حق بروم.

شاخه‌های تکبّر

تکبّر شاخه‌های متعدّدی دارد، از جمله: خودبینی، خودپسندی، خودخواهی، خودبرتربینی، خودمحوری.
در آغاز انسان فقط خودش را می‌بیند بعد از خودش خوشش می‌آید و سپس خودش را می‌خواهد و رفته‌رفته خودش را با دیگران مقایسه می‌کند و می‌گوید: من از همه برتر و بالاترم! بعد می‌گوید: حال که از همه برتر و بالاترم باید من محور باشم و همه دور من بچرخند. و این را خودمحوری می‌گویند. چنین صفتی سبب می‌شود که برای خودش در جامعه برترین و بالاترین مقام را قائل شود و دیگران را بنده و عبید خودش بخواهد. البتّه تکبّر ممکن است شاخه‌های دیگری هم داشته باشد.

آثار تکبّر

برای تکبّر آثار زیادی شمرده‌اند از جمله:
پرده‌ای بین انسان و عیب‌هایش می‌افکنَد که باعث می‌شود عیب‌های خود را نبیند، بلکه آنها را حُسن و خوبی می‌بیند، نقاط ضعف را نقاط قوّت می‌بیند و بیچاره و بدبخت کسی که نتواند بر اثر غرور و خودخواهی، عیب‌ها و محاسن خود را از هم تشخیص دهد که این بزرگ‌ترین سدّ راه تکامل انسان است.
علمایی که درباره‌ی سیر و سلوک چیزهایی نوشته‌اند، مهم‌ترین مرحله‌ای را که بر آن تأکید می‌کنند تکبّر است. یعنی هیچ مرحله‌ای را در سیر و سلوک از این بالاتر نمی‌دانند، زیرا انسان به مقام لقاء الله و قرب به خدا نمی‌رسد مگر آنکه بتواند خودش را فراموش کند و غیر از او را نبیند و نخواهد و به غیر از او نیندیشد.
ولی اگر خودش را فراموش نکند، به خود می‌اندیشد و به خود اندیشیدن هم شرک است. موحّد حقیقی آن است که فقط محو جمال او شود و این هم بسیار مشکل است. اهل علم به شدّت با این موضوع روبه رو هستند، زیرا مردم با آنها احوال‌پرسی و احترام و اکرام می‌کنند، برایشان صلوات می‌فرستند و برخی متملّقان انسان را به عرش اعلی می‌برند. روح بسیار قوی و نیرومندی می‌خواهد که انسان خودش را گم نکند.
در ذیل حدیث آمده که کسی می‌پرسد ‌ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیا ممکن است از کبر نجات یافت؟ حضرت فرمود: آری. سپس اموری را ذکر کرد که برای مثال است، مثل اینکه لباس ساده بپوشد، مرکبش تکبّرآور نباشد، گوسفندش را خودش بدوشد و همنشین با نیازمندان و فقرا باشد. خلاصه منظور این است که بت تکبّر شکسته شود.

عوامل غرورشکن

برخی مردم با دست یافتن به امکانات مادّی و رسیدن به مال و مقام مغرور می‌شوند و این غرور، دشمنی بزرگ برای سعادت انسان‌هاست. قرآن می‌فرماید سرانجام، انسان مغرور سر از شرک و کفر درمی‌آورَد؛ به همین دلیل قرآن که کتاب عالی تربیت است از راه‌های مختلف برای درهم شکستن این غرور استفاده می‌کند:
گاه فنا و نیستی و ناپایدار بودن سرمایه‌های مادّی را مجسّم می‌کند (2) گاهی هشدار می‌دهد که همین سرمایه‌های شما ممکن است دشمن جانتان شود (3) و زمانی با ذکر سرنوشت مغروران تاریخ، همچون قارون‌ها و فرعون‌ها، به انسان بیدارباش می‌دهد. گاه دست انسان را گرفته و به گذشته‌ی زندگی او، یعنی آن‌گاه که نطفه‌ی بی ارزش یا خاک بی مقداری بود می‌بَرد و یا آینده‌ی او را که همین‌گونه است در برابر چشمانش مجسّم می‌سازد، تا بداند در میان این دو ضعف و ناتوانی، غرور کار احمقانه‌ای است. (4)
به این ترتیب از هر وسیله‌ای برای درهم شکستن این خوی شیطانی که در طول تاریخ سرچشمه‌ی جنایات بزرگی شده است بهره می‌گیرد.
ولی مسلّماً انسان‌های با ایمان و پرظرفیّت و واقع بین، هرگز با رسیدن به مقام یا ثروت گرفتار این خوی زشت نمی‌شوند. آنان نه تنها مغرور نمی‌شوند، بلکه کمترین تغییری در برنامه‌ی زندگیشان پدیدار نمی‌گردد. آنان همه‌ی این امور را زینت‌های عاریتی می‌شمرند که با وزش یک نسیم فرو می‌ریزند.

تکبّر در روایات اهل بیت (علیهم السلام)

در خطبه‌ی قاصعه از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) هنگام نکوهش کبر و خودبرتربینی می‌خوانیم که فرمود: «فَاعتَبِرُوا بِما کانَ مِن فِعلِ اللهِ بِأبلیسَ إذ أحَبطَ عَمَلهُ الطَّویلَ وَ جَهدَهُ الجَهیدَ وَ کانَ قَد عَبَدَ اللهَ سِتةَ آلافِ سَنةٍ عَن کبرِ ساعَةٍ واحِدةٍ. فَمَن ذا بَعدَ ابلیسِ یَسلَمُ عَلَی اللهِ بِمثلِ مَعصِیتهِ و أهلِ الأرِض کلا ما کان اللهُ سُبحانهُ لِیُدخِلَ الجَنَّةَ بَشراً بأمرٍ أخَرجَ بهِ مِنها مَلَکاً. اِنَّ حُکمهُ فی أهلِ السَّماءِ وَ الأرضِ لَواحِدُ؛ پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد آن‌گاه که اعمال و عبادات طولانی و تلاش و کوشش‌هایش را که شش هزار سال بندگی خدا کرده بود به ساعتی تکبّر ورزیدن بر باد داد. با این حال چه کسی بعد از ابلیس می‌تواند از کیفر خدا در برابر انجام دادن همان معصیت مصون بماند. نه، هرگز ممکن نیست خداوند انسانی را به بهشت بفرستد در برابر کاری که به آن فرشته‌ای را از بهشت رانده است. حکم خداوند درباره‌ی اهل آسمان و زمین یکسان است». (5)
در روایتی امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اُصُولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ: اَلحِرصُ وَ الإستِکبارُ وَ الحَسَدُ. فَأَمّا الحِرصُ فَإنَّ آدَمَ حِینَ نُهِیَ عَن الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الحِرصُ عَلَی اَن اَکَلَ مِنهَا وَ أمّا الإستِکبارُ فَإبلیسُ حَیثُ اُمِرَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَأبی وَ أمّا الحَسَدُ فَابنا آدَمَ حَیثُ قَتَلَ أحَدُهُما صَاحِبَةُ؛ اصول و ریشه‌های کفر و عصیان سه چیز است: حرص و تکبّر و حسد. حرص سبب شد که آدم از درخت ممنوع بخورد، تکبّر سبب شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کند، حسد سبب شد که یکی از فرزندان آدم دیگری را بکشد». (6)
در روایتی از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) می‌خوانیم که فرمودند: «لایَدخُلُ الجَنَّةَ مَن فِی قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن کِبرٍ؛ هر که به اندازه‌ی ذرّه‌ای کبر در قلبش باشد داخل بهشت نمی‌شود». (7)
از پندهای خداوند به موسی (علیه السلام) است که: «یا مُوسی ضَعِ الکِبرَ وَدَعِ الفَخرَ وَ اذکُر أَنَّکَ ساکِنُ القَبرِ فَلیَمنَعکَ ذَلِکَ مِنَ الشَّهَواتِ؛ تکبّر را رها کن و دست از فخرفروشی بردار و به یادآور که تو در قبر سکونت خواهی یافت. باید اینها تو را از شهوات بازدارد». (8)

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ی غافر، آیه‌ی 60.
2. سوره‌ی کهف، آیات 45 و 46.
3. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 55.
4. ر ک: آیه‌ی 6 سوره‌ی طارق، آیه‌ی 8 سوره‌ی سجده، آیه‌ی 38 سوره‌ی قیامت.
5. نهج البلاغه، خطبه‌ی 192.
6. کافی، ج 2، ص 289، ح 1.
7. همان، ص 310، ح 6.
8. بحارالانوار، ج 77، ص 35.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : چهار شنبه 4 فروردين 1400
زمان : 13:15
امامان علیهم السلام ،مبارزه با ظالمان و ستمگران را رسالت خود میدانستند.


مامی امامان شیعه علیهم‌السلام به شهادت رسیده‌اند، به شمشیر -مانند امیرالمؤمنین و حسین بن علی علیهما السلام- و یا به زهر و سم. آنان علاوه‌بر آنکه به علم و تقوی شهره روزگار خود بودند، در میان مردم به عنوان فرزندان رسول خدا(ص) و اعضای خاندان عصمت و طهارت نیز شناخته می‌شدند و از این روی به شهادت رساندن آن بزرگواران برای خلفای به ناحق بر کرسی خلافت نشسته بنی‌امیه و بنی‌عباس، هزینه سنگینی داشت و جلب نظر موافق مردم با حکومتشان در آن بود که این ستارگان آسمان علم و تقوی و وابستگان به خاندان رسول‌الله(ص) را گرامی بدارند و تکریم کنند تا از این طریق در میان مردم روزگار خویش دوستدار اسلام معرفی شوند نه اینکه آنان را به شهادت رسانده و بدبینی مردم را علیه خود برانگیزند. اما، خلفای جور می‌دیدند که امامان بزرگوار شیعه مبارزه با ظالمان و ستمگران را رسالت خود می‌دانند و در هیچ حال از انجام این وظیفه الهی دست نمی‌کشند از این روی خلفای جور برای حفظ و ادامه حاکمیت‌های ظالمانه خود هزینه سنگین به شهادت رساندن آنان را تحمل می‌کردند. اگر امامان شیعه علیهم‌السلام آنگونه که تحریف‌کنندگان ادعا می‌کنند، به سیاست و امور حکومت کاری نداشتند، حاکمان جور برای به شهادت رساندن آنان چه انگیزه‌ای داشتند؟ امام موسی کاظم، هفتمین امام مظلوم ما از این روی به شهادت رسید.
در سوگ آن ولی خدا، گفت و شنود امروز را به سروده‌ای از شاعر متعهد کشورمان، برادر رضا اسماعیلی اختصاص
می‌دهیم؛

اين روزها،‌ ماييم و‌ اندوهي اهورايي
زنداني دهليزهاي سرد تنهايي
اين روزها، ماييم و لبخند شهيد تو
چون لاله مشغوليم با مشق شكيبايي
اين روزها، افسوس!  از وصل تو محروميم
ماييم و كابوس فراق و طعم تنهايي
اين روزها، ما تشنه نوشيدن عشقيم
اي كاش مي‌دادي به ما يك جرعه شيدايي
دور از تو يا مولا! خزاني زرد و دلگيريم
ما را بهاري كن، تو اي روح شكوفايي
ما شيعه عشقيم، اهل بيت خورشيديم
ما را تو پير و مُرشدي، ما را تو مولايي
ما را اجابت كن، ‌تو اي آيينه هفتم
تا سهم روح ما شود آيينه پيمايي
كردي غروبي سرخ‌، اما خوب مي‌دانم
فردا به عرش عشق، مهر عالم‌آرايي
گفتم‌ «غزل - اشكي» براي نور مظلومت
امشب عزا دارم تو را، نور اهورايي


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 19 اسفند 1399
زمان : 18:9
هر که مرغ و گوشت خواهد، جور آمریکا کشد!


محمد پازوکی فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت: این روزها اگر آنقدر مستطیع باشید که توان خرید مرغ کیلویی ۲۸ هزارتومان را داشته باشید، شاید بازهم در کفِ به دندان کشیدن یک رانش بمانید!

چرا که دیگر فقط بحث پول و سرمایه نیست، امروز برای رسیدن به این گوشت سفید دلربا، باید لوکِ خوش‌شانس هم باشید. در واقع اگر شانس نداشته باشید، حتی مرغ ۲۸ هزارتومانی هم پیدا نخواهید کرد.

البته پر واضح و مبرهن است که خوردن مرغ نیز همانند گوشت قرمز و موز برای بدن مضر است. چرا؟ چراییش را نمی‌دانم، ولی از آن جهت که این واضح و مبرهن علمی را از دهان مسئولین متعددی شنیده‌ام، از باب ازدیاد سند و خبر متواتر به یقین رسیده‌ام. (یعنی مجبورم به یقین برسم آقای قاضی).

بر همین اساس، دلیل گرانی گوشت قرمز را هم چند روز پیش یکی از مسئولین گفت: خرید هیجانی و کاذب مردم در آستانه عید نوروز! بله، از هر طرف که به ماجرا نگاه کنیم، ما مردم مقصر اصلی گرانی‌ها هستیم. مگر ندیدید آن زمان که نمیتوانستیم گوشت بخریم، کشور دچار هیچ مشکلی نشده بود؟ به راستی چرا حالا که عیدی پایان سال را گرفته‌ایم و پارو نداریم برای جابجا کردن پول‌هایمان، کشور را دچار بحران گرانی و قحطی می‌کنیم؟

اصلا چه معنا میدهد که همه باهم یکدفعه هوس گوشت بکنیم و گوشت و مرغ بخریم؟ قطعا یک‌جای کار می‌لنگد، به نظر بنده که حتما پای استکبار جهانی و دولت‌های متخاصم خارجی درمیان است. اینان نخواهند گذاشت که طرح سهمیه‌بندی گوشت‌خوردن ما به ثمر بنشیند. چه اشکالی دارد که چند خانواده در دی ماه گوشت و مرغ بخورند، چند خانواده هم در اسفند؟ معدودی هم کلا نخورند، هشتاد میلیون نخورده در میان اکثریتِ پنج میلیونی گوشت‌خوار که چیزی نیست. هست؟

 ولی فارغ از نقش دشمن در این مساله، خود ماهم مقصریم، باید کمی از شکم‌پرستی دست بکشیم. باید خود را اصلاح کنیم، باید...

خب حالا که خوب متنبه شدید، برایتان یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز نیز دارم! اگر با آمریکا مجددا مذاکره کنیم، تمامی این مشکلات بالمره حل میشود! آن زمان میتوانید هر وقت که بخواهید گوشت بخورید و هر زمان که اراده کنید لوک خوش‌شانس باشید و مرغ بخرید. البته نه مرغ ۲۸ هزارتومانیِ پر ضرر! مرغ ۱۱ هزارتومانی، هم ارزان است و هم برای بدن مفید. شاید شما ندانید اما مایی که دستی در پژوهش مقالات علمی آمریکا و اروپا داریم به قطعیت میتوانیم بگوییم که مرغ اروپایی-امریکایی یک غذای سالم و البته ارزان است.

نتیجه اینکه علاج تمام مشکلات کشور مذاکره‌ است. اگر مرغ نداریم، اگر گوشت نداریم، اگر موز نداریم، اگر به مرغداری‌ها نهاده لازم را نمیدهیم، اگر  میخواهید چندهزار جوجه را دوباره زنده به گور نکنیم، اگر به فکر آینده مملکت هستید، باید مذاکره کنیم. ما دیگر باتجربه شده‌ایم، اینبار در مذاکرات بجای گلابی، گوشت و موز مطالبه می‌کنیم، هم خوشمزه‌تر است و هم خوش‌فرم‌تر.

در انتها سخنی با مخالفانِ بی‌سواد این مطلب،   اصلا شما گوسفندان غربی را دیده‌اید!؟ اصلا شما مزه موز آمریکایی را تابحال چشیده‌اید!؟ موز آمریکایی از گلابی‌های برجام هم شیرین‌تر است. شما تندروها بگذارید ما کارمان را بکنیم، بگذارید در انتخابات ۱۴۰۰ بازهم به ما رای بدهند تا دوباره مذاکره کنیم و نتیجه را دوباره ببینید. ای بی‌سوادانِ بی‌شناسنامه و کلی فحش دیگر!


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : دو شنبه 18 اسفند 1399
زمان : 23:40
عبرت از تاریخ بگیریم


شکسته شدن مقاومت

 

 

در لحظاتی که شمشیر

 

 

مالک اشتر در حال اصابت

 

 

به عمود خیمه معاویه است؛

 

 

یک تجربه تلخ تاریخی

 

در حافظه شیعیان است

 

که به هر قیمتی نبایستی

 

 

تکرار شود.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 17 اسفند 1399
زمان : 13:43
همدلی را با کاشت درخت چندان کنید.


یک عامل مهم زیر ساخت توسعه روستایی، که هم در حوزه سلامت مفید می باشد و هم در زیباسازی روستا و نقش مهمی هم در محیط زیست دارد، درخت کاری است. یکی از نعمت‌های الهی که در قرآن کریم بسیار بر آن تأکید شده است، درخت است. درخت از گرانبهاترین آفریده‌های خداوند دانا برای انسان است و به دلیل نقش حیاتی که در زندگی تمامی موجودات زنده، به خصوص انسانها دارا می‌باشد در اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته است.

گیاهان و درختان، سهمی بسزا و نقشی بسیار مهم در زندگی بشر دارند. تلطیف هوا، تعادل دمای محیط، حفاظت از خاک و تأمین بخشی از مواد غذایی مورد نیاز انسان، اندکی از سودمندی‌های فراوان آنها است. اسلام مردمان را به تماشای گیاهان سرسبز و نگاه به مناظر جذاب آنها دعوت کرده است. چنان‌که در فرموده‌های معصومین(علیهم السلام) از تأثیر مثبت گیاهان بر جسم و جان آدمی آثار بسیاری به ما رسیده است.

امام صادق علیه السلام به مفضل می‌فرماید: «... مَعَ مَا فِی النَّبَاتِ مِنَ التَّلَذُّذِ بِحُسْنِ مَنْظَرِهِ وَ نَضَارَتِهِ الَّتِی لَا یُعَدُّ لَهَا شَیْ ءٌ مِنْ مَنَاظِرِ الْعَالَمِ وَ مَلَاهِیهِ؛ (۲) نگریستن به گلهای رنگارنگ و درختان سرسبز و خرم، چنان لذتی به آدمی می‌بخشد که هیچ لذتی را با آن برابر نمی‌توان کرد.»

درخت به عنوان یکی از نشانه‌های بی‌نظیر قدرت خدای یکتاست که منبع کشف و شهود زیادی برای مردم خداشناس به حساب می‌آید. ریشه، ساقه، شاخه، برگ، تنه، سایه و حتی نفس کشیدن درخت هم برای ما، انسان‌ها، منشأ خیروبرکت‌های زیادی است که اگر چشم بینا و دل هوشیار داشته باشیم می‌توانیم به اندازه ظرفیت خودمان، قدرت و حکمت خالق یکتا را در آن درک کنیم. در قرآن کریم هم ضمن اشاره به شگفتی‌های خلقت، به درخت اشاره شده و موارد بسیاری از خیروبرکت‌های این مخلوق خدا یادآوری شده است. 

اگر آب مایه حیات است، رنگ سبز نشانگر طراوت و زندگی است چرا که طبیعت با این رنگ لباس حیات به تن می‌کند.

خداوند متعال این شگفتی را به صورت زیبا ترسیم کرده و می‌فرماید: "و جعلنا من الماء کل شیء حی" یعنی به وسیله آب هر چیزی را زنده قرار دادیم.

"فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه حقیراء" ‌به وسیله آب هر گونه گیاه برآوردیم و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم.

در جای دیگری از کتاب آسمانی نیز خداوند متعال فرموده است: متکئین على رفرف خضر وعبقری حسان . بر بالشهاى سبز و فرشهاى زیبا تکیه می  زنند . ( سوره الرحمن، آیه 76)

همچنین فرموده: عالیهم ثیاب سندس خضر واستَبرق وحلوا أساور من فضة وسقاهم ربهم شرابا طهورا . بر اندامشان جامه هایى از حریر نازک و سبز رنگ و دیباى ستبر است و با دستبندهایى از نقره آراسته شده اند ، و پروردگارشان باده طهور به آنان می  نوشاند . ( سوره انسان، آیه 21)

رنگ سبز، رنگ گیاهان و طبیعت است و خداوند آنها را مظهر مسرت و شادی معرفی می‌کند: "فأنبتنا به حدائق ذات بهجهٔ" پس به وسیله آب باغهای بهجت انگیز رویانیدیم. در تعریف بهجت آورده که " البهجهٔ حسن اللون و ظهور السرور فیه" بهجت بهترین رنگ است و شادی و نشاط در آن ظهور دارد.

امام صادق (ع) نیز فرمایشی دارد که در آن به رنگ سبز اشاره شده است: سه چیز غم و غصه را از بین می برد آب، رنگ سبز و خوشرویی .

کلمه «شجر» به معنی درخت، 27 بار در آیه‌های قرآن به کار رفته است. در عین حال کلمه‌ها و عبارت‌های دیگری هم درباره درخت در قرآن وجود دارد که هر کدام بیان‌کننده یکی از ویژگی‌های آن هستند. به عنوان مثال نام نخل یا درخت خرما در 20 آیه قرآن کریم تکرار شده که این تعداد در مورد هیچ درخت دیگری سابقه ندارد.

نام درخت انگور هم یازده بار با عبارت‌های «عنب» و «اعناب» آمده است. در عین حال، زیتون هم درخت پربرکت و مهمی است که نامش شش بار در قرآن تکرار شده است. رمان به معنی انار هم به درخت انار گفته می‌شود و هم به میوه آن. این کلمه سه بار در قرآن آمده است، دو بار در مورد انار دنیایی و یک بار در مورد انار بهشتی. نام درخت سدر هم چهار مرتبه در قرآن آمده، یک بار در مورد سدر دنیایی، یک بار در مورد درخت سدر در بهشت و دو بار در مورد درختی که پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در شب معراج آن را مشاهده فرمود.

«معروشه» هم یکی از انواع درخت است که نامش در قرآن آمده و منظور از آن، درختی است که مثل درخت انگور به صورت داربستی بالا می‌رود و رشد می‌کند. درواقع در قرآن یک بار به معروشات یعنی درخت‌های داربستی اشاره شده و یک بار به غیرمعروشات که درخت‌های غیر داربستی هستند.

حکمت آفرینش درخت

خداوند متعال در آیه 60 سوره مبارکه نمل به مهم‌ترین نکته در آفرینش درخت اشاره فرموده است: «أَمَّنْ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض وَ أَنزَلَ لَکم مِّنَ السمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائقَ ذَات بَهْجَةٍ مَّا کانَ لَکمْ أَن تُنبِتُوا شجَرَهَاأَ ءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِبَلْ هُمْ قَوْمٌ یعْدِلُونَ؛ آیا بت‌هایی که معبود شما هستند بهترند یا کسی که آسمان و زمین را آفریده؟ و برای شما از آسمان آبی فرستاد که با آن باغ‌هایی زیبا و سرورانگیز رویاندیم و شما قدرت نداشتید درختان آن را برویانید، آیا معبود دیگری با خداست؟ نه، آن‌ها گروهی هستند که (از روی نادانی) مخلوقات خدا را در ردیف او قرار می‌دهند.»

بر اساس این آیه شریفه، نکته اساسی در مورد خلقت درخت، همان آفرینش حیات و زندگی در درون بذر و نهال است که به مرور زمان از بذری کوچک و نهالی نازک، درخت تنومندی می‌سازد. به همین دلیل است که در این آیه بعد از اشاره به خلقت آسمان‌ها و زمین و بارش باران، به روییدن باغ‌ها و بستان‌ها اشاره فرموده و یادآوری شده که به نحوه ایجاد زندگی در درختان توجه کنید که اگر اراده خداوند حکیم و توانا بر حیات درختان قرار نمی‌گرفت، انسان‌ها به هیچ وجه نمی‌توانستند آن‌ها را رویانده از میوه و محصولشان بهره‌مند شوند.

در کتاب توحید مفضل نوشته شده که امام صادق علیه السلام در خصوص حکمت‌های مرگ درختان و تجدید حیات آن‌ها فرموده‌اند: «در انواع تدبیرها و حکمت‌های نهفته در آفرینش درخت دقت کن. می‌بینی که هر سال می‌میرد ولی حرارت غریزی آن در چوب آن می‌ماند و مواد میوه‌ها از آن زاده می‌شود و آنگاه در همه‌جا پراکنده شده و چنانکه غذاهای متنوع و لذیذ را به تو می‌دهند، میوه‌های گونه‌گون و گوارا و خوش‌طعم به تو تقدیم می‌کنند. شاخه‌ها همانند دست به‌سوی تو دراز می‌شوند و میوه‌های نیکو را در اختیارت می‌گذارند. این حساب و کتاب دقیق و حکمت عظیم جز تقدیرگر حکیم از آن کیست و چرا این‌گونه است؟ آیا جز برای آن است که آدمی را از لذت و سود این میوه‌ها بهره برسانند؟ شگفتا! که مردم به‌جای سپاس بر نعمت، انکار منعم می‌کنند.»

 

نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : پنج شنبه 14 اسفند 1399
زمان : 19:5
روایت اهل سنت از ماجرای شکاف کعبه و تولد امام علی(ع)


 

 بر اساس منابع مستند تاریخی، نه تنها شیعیان، بلکه برادران اهل سنت هم در منابع خود ثبت کرده‌اند که امام علی (ع) طی رویدادی شگفت، داخل خانه خدا متولد شد.

 

ولادت مولای متقیان حضرت امیرالمومنین‌ امام علی (ع) در مقدس‌ترین مکان عالم یعنی کعبه امری است که تنها متعلق به شیعه نیست و غیر‌شیعه هم آن را نقل کرده‌اند.

بر این اساس، در منابع اهل تسنن از شخصی به نام یزید بن قعنب روایت شده است. در اینجا نقل اهل تسنن را روایت ‌می‌کنیم چراکه به‌قول شاعر: «خوش‌تر آن باشد که وصف دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران».

یزید بن قعنب ‌می‌گوید با گروهی از قریش در کنار کعبه بودیم که ناگهان فاطمه بنت اسد در حالی که درد زایمان داشت کنار کعبه آمد و خدا را به این خانه مقدس و بانی آن سوگند داد تا درد را بر او تسکین دهد. ناگهان در مقابل چشمان حیرت‌زده ما دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد داخل خانه کعبه شد و دیوار به هم آمد.

شگفت‌زده سراغ درب کعبه رفتیم و دیدیم بسته است. سراغ کلیددار کعبه فرستادیم. او آمد و قفلی که همیشه به‌راحتی گشوده‌ می‌شد هر‌چه کرد باز نشد. فهمیدیم در آن حکمتی نهفته است.

بعد از سه شبانه‌روز دیوار خانه کعبه از همانجا دوباره شکفته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که نوزاد مطهر و مقدس خود را در آغوش گرفته بود بیرون آمد. دیوار کعبه مجددا به هم آمد و او خدا را سپاس گفت که به او توفیق داد نوزاد خودش را در مقدس‌ترین مکان به دنیا آورد.

این فضیلت بزرگی است که برای هیچ‌یک از اولیاء بزرگ الهی حاصل نشده. اگرچه مخالفان و بی‌معرفتان به مقام عظیم امیر‌المومنین امام علی‌ (ع) که نتوانسته‌اند آن فضیلت بزرگ را انکار کنند، با جهل و تعصب کور گفته‌اند بنابر نقلی پیش از علی هم «حکیم بن حزام» یکی از سران مشرکین مکه در کعبه به دنیا آمده بود که این دروغی بیش نیست‌.

منابع:

  • کشف الیقین؛ علامه حلی
  • الامالی؛ شیخ صدوق
  • روضه الواعظین؛ فتال نیشابوری
  • ارشاد القلوب؛ حسن بن محمد دیلمی

نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : پنج شنبه 7 اسفند 1399
زمان : 13:54
انتقام سخت داخلی باید از چه کسانی گرفته شود؟


 چهل و دو سال است پس از انقلاب و تشکیل نظام اسلامی بخشی از دولت اسلامی گرفتار تفکر و بینش غربگرایان است. این تفکر از بازرگان و بنی صدر شروع شد و پس از مدتی که در دهه شصت به صورت اندیشه های زیرین در میان مسئولان پنهان شده بود در دهه هفتاد مجددا خود را نشان داد و از آن زمان تا امروز گرفتاریها و خسارات زیادی برای کشور ایجاد نموده است.

این جریان غرب گرا کاش مسئولیت دوران مدیریت خود در دو قوه ی اصلی کشور یعنی مجریه و مقننه را می پذیرفت اما مشکل آن است که این جریان بدلیل سنخیت های فکری با اندیشه غربی از تقوی هم بهره ی کافی ندارد و نه تنها حاضر به پذیرش مسئولیت خود نیست بلکه طیف وقیح آن تمام مشکلات را به جریان انقلاب و بلکه رهبر انقلاب نسبت می دهد.

این جریان چون از دروغ و فریب ابائی ندارد تمام هزینه هایی را که خود از ابتدا تا کنون برای انقلاب ایجاد نموده است اکنون به نام انقلاب فاکتور نموده است و متاسفانه چون جبهه ی انقلاب دارای راهبرد واحد نبوده و دچار تشتت است لذا قدرت تبیین این امر را ندارد و در نتیجه مجبور به پرداخت این فاکتورهاست.

جریان غرب گرا نسبت به نظامات غربی که اکنون ناکارآمدی آن آشکار شده هنوز خوشبین است. جریان غرب گرا نسبت به سیاستمداران غربی خوشبین است. این جریان غرب گرا آن شرایط ایمانی و اعتقادی لازم را که در بند دوم قانون اساسی بدان تصریح شده ندارد. لذا اساسا در حقیقت این جریان مشروعیتی برای احراز مناصب دولت اسلامی ندارد.و فعلا در این سالیان بر اساس مصلحتها بر سر کار است و الا چنانچه جامعه در سطح بالاتری از بهرمندی از مبانی معرفت اسلامی باشد در عدم صلاحیت این افراد هیچ شبهه ای نیست.

خساراتی که این جریان بر انقلاب و اسلام در این کشور زده است صدام و امریکا وارد نکرده است. حال که بنا است ما از امریکا انتقام سخت بگیریم بنابراین گرفتن انتقام از این جریان به طریق اولی لازم است. اما چگونه؟ این انتقام نه از راههای پر تنش و هزینه آفرین و همراه با احساسات و اعتراضات و چالشهاست. راه این انتقام ،انتخاب است آنهم انتخابی درست. در حقیقت این مردم هستند که با انتخاب صحیح خود که به تعبیر رهبری در کنار مشارکت بالا نور علی نور می آفرینند انتقام سخت خود را از همه ی عقب ماندگیها و تاخیرها در رسیدن به اهداف و جریان مسبب آن خواهند گرفت.

اگر بناست با اخراج امریکا از منطقه از این رژیم جنایکار انتقام سخت خود را بگیریم این ممکن نمی شود الا اینکه قوی شویم. و اگر بخواهیم قوی شویم این نیز ممکن نیست جز با اخراج این جریان فکری و اخلاقی غربگرا از دستگاههای اداره کشور. اخراج جریان غربگرا با رای مردم از حکومت همان انتقام سخت داخلی است. و به این ترتیب انتقام سخت داخلی مقدمه ی واجب آن انتقام سخت خارجی خواهد بود

بدون اخراج عاشقان غرب و فکر غربی و متوهمین نسبت به تمدن غرب و ساده لوحان نسبت به وفای غرب به دنباله روان خود به تعبیر شهید بهشتی در نامه اسفند 59 به امام راحل مشکلات جاری مردم همچنان باقی خواهد ماند و ایجاد یک جامعه نمونه اسلامی ناممکن خواهد بود و اهداف بین المللی انقلاب اسلامی در پیشبرد جبهه مقاومت و سر برآوردن تمدن نوین اسلامی میسر نخواهد بود.

ضمنا باید مراقب نمونه های جهش یافته ی این ویروس مرموز در میان انقلابیون نیز بود. در دهه شصت پس از یک خونریزی شدید از انقلابیون توسط  شاخه نظامی این جریان غربگرا و پاکسازی موقت حاکمیت از این ویروس متاسفانه بر اثر عدم مراقبتهای لازم نوع دیگری از این ویروس در میان برخی انقلابیون پدید آمد تا آنجا که از دهه هفتاد تا امروز مشاهده می کنیم همانها که با لیبرالهای اول انقلاب مبارزه کردند خود به این ویروس مبتلا شده، مردم را دلخسته کردند و انقلاب را از سرعت انداختند و برای کشور هزینه ها ایجاد نمودند.

انتقام سخت داخلی مقدمه انتقام سخت خارجی است. روش مبارزه نیز تبیین این حقایق روشن برای مردم در فضایی آرام است.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 5 اسفند 1399
زمان : 10:7
کاشت درخت توت


به لطف و کمک خداوند در مورحه 18\11\99 و 22\11\ 1399 در دو روز در دو محل از محوطه امامزاده یوسف (ع) سی اصله نهال درخت توت با تنه(قطر) سه یا چهار سانتیمتری کاشته شد. هیجده اصله بغل دیوار زمین چمن مصنوعی و دوازده اصله در محوطه سقاخانه و کتابخانه کاشته شد.

بعد از گذشت یکسال از کاشت درختان متاسفانه همگی خشک شدند و در اسفند 1400 برای بار دوم 35 اصله درخت به جای آنها کاشتیم.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : شنبه 25 بهمن 1399
زمان : 10:5
دختر "نبوت"، مادر "انسانیت"


 میلاد مبارک حضرت فاطمه(س) را خدمت خواهران محترم میلاد مبارک حضرت فاطمه(س) تبریک عرض می‌کنم. در چنین روز مبارکی که روز مادر و زن هم نامیده می‌شود در عین حال در حسینیه جماران، به یاد آن مرد بزرگ تاریخ‌ساز که همین روز میلاد حضرت زهرا(س) روز تولد امام(ره) هم هست.

یک جشن تولد مختصر معرفتی در یادکرد آن احیاءگر بزرگ اسلام فاطمی در عصر جدید و در ذیل بعضی از فرمایشات حضرت فاطمه(س) عرض می‌کنم. اولاً وقتی از مادر و مادری سخن گفته می‌شود یک تشبیه فرمالیته نیست تعابیری که در مورد زن به مثابه مادر به عنوان مجاهد بزرگ بکار رفته زیاد شنیدیم ولی گاهی در معنای آن به قدر کافی متمرکز نمی‌شویم و فکر می‌کنیم تعارف است.

این جمله که «بهشت زیر پای مادران است» همه می‌گویند و می‌شنوند ولی فکر می‌کنند یک تعارف و تشبیه است و به صحت و دقت و اهمیت این جمله توجه ندارند و نداریم که بهشت که روی سر همه انبیاء است زیر پای مادر است. بهشت روی سر همه جا دارد همه انبیاء و اولیاء آرزوی بهشت برای همه بشر می‌کنند اما نوبت به مادر که می‌رسد بهشت زیر پای اوست و بهشت چیست؟ اوج سعادت بشری. بهشت یعنی رستگاری و فلاح. بهشت یعنی نجات و رشد که مسیر آن از دنیا شروع می‌شود و در آخرت به صورت خالص ظهور و بروز می‌کند.

پس وقتی که می‌گویند «بهشت زیر پای مادر است» این تعبیر، فوق‌العاده تعبیر و کلمه مهمی است یعنی رستگاری انسان، نجات و رشد همه ما و شما کلید آن زیر پای مادر است. خب اگر فرصت داشتم من راجع به همین حدیث و عبارت و جمله پیامبر اکرم(ص) ساعتی مفصل با دقت می‌شد بحث کرد و شقوق مختلف آن را مطرح کرد.

تعبیر دیگر از رسول‌الله(ص) این است که فرمودند «مادران، مجاهدان بزرگ تاریخ بشر هستند» و تک لحظات شب و روزشان را که صرف پرورش یک انسان و تربیت یک بنده خدا می‌کنند، تک تک ثانیه‌ها جهاد نزد خداوند حساب می‌شود، فرمودند که «بَلَی لِلْمَرْاَةِ مَا بَیْنَ حَمْلِهَا إِلَی وَضْعِهَا إِلَی فِطَامِهَا مِنَ الْاَجْرِ...» زن، مادر، از لحظه‌ای که آبستن می‌شود و فرزند در بدن او به فرمان خداوند خلق می‌شود تا وقتی که او را از شیر می‌گیرد یعنی نزدیک به ۳ سال، در تک تک ثانیه‌ها و لحظات شب و روزش، حتی آن لحظه‌ای که خوابیده، آن زن مرزبان راه خدا و مجاهد خط مقدم فی‌سبیل‌الله دارد محاسبه می‌شود. یعنی هر لحظه نفس زدن او، خوابیدن و سختی کشیدن مادر، اجر جهاد و مجاهد فی‌سبیل‌الله که در خط مقدم زیر آتش دارد می‌جنگد محسوب می‌شود. این اگر هیچی چیز همین توصیه و سفارش پیامبر(ص) نبود شما قدر مادران‌تان را و آن‌هایی که مادر هستید قدر مادری را که یک لطف خدا به زن است که این لطف را در حق مادران کرده است و نه کسان دیگر؛ یعنی کاری کرده که اعصاب‌تان برای بچه‌تان بهم می‌ریزد، نگران او می‌شوید، گرفتار می‌شوید، غصه می‌خورید، حتی برای فرزندتان شاد می‌شوید تمام این‌ها جهاد فی‌سبیل‌الله حساب می‌شود و بعد پیامبر(ص) فرمودند که اگر مادری «فإن هلکت فیما بین ذلک...» اگر مادری در مسیر مادری برایش مشکلی پیش بیاید و مریض شود، حادثه‌ای برایش پیش بیاید و این از دنیا برود شهید راه خداست. مادران مجاهد و شهید هستند. مادری یک چنین کار عظیمی است.

فرمود آن زنی که متأسفانه در حین تولد فرزندش از دنیا می‌رود بدانید که او مستقیم به بهشت و رضوان خدا وارد می‌شود. مادرانی که زجر می‌کشند، غصه می‌خورند و برای فرزندان‌شان بی‌خوابی می‌کشند که این فرزند من صالح بشود و سالم باشد و مشکلات او کم باشد، پیامبر(ص) فرمود شما سربازان خدایید. شما در ردیف اولیاء خدا در صف مقدم جهاد هستید. بنابراین یک وقت در ذهن‌تان نیاید که ما نفله شدیم و ما از دست رفتیم و ضرر کردیم! ما هیچی نشدیم! شما همه چیز شدید، همه چیز شما هستید، اگر معیار پیامبر(ص) است فرمود بهشت زیر پای توست بقیه همه دنبال بهشت هستند.

بهشت زیر پای توست. بهشت دنبال توست، بقیه دنبال بهشت هستند اما بهشت دنبال توست. پیامبر(ص) فرمودند به مادرانی که مادری می‌کنند بگویید شما همه چیز هستید و شما همه کس هستید شما در صف مقدم اولیاء کنار انبیاء هستید شما در قیامت حق شفاعت دارید. هر مادری که برای پرورش فرزندانش بیشتر زجر کشیده، مقامش به خداوند نزدیک‌تر و صف او به صف انبیاء در قیامت نزدیک‌تر است. فرمودند «فإن هلکت فیما بین ذلک کان لها مثل منزلة الشهید» فرمود هر مادری در مسیر مادری حادثه‌ای برایش اتفاق بیفتد و از دنیا برود، پیامبر(ص) فرمود من او را شهید اعلام می‌کنم و جای او در محضر خداوند و بهشت الهی است.

اهمیت اجابت مادر از نماز بالاتر است

اهمیت این در حدی است که در یک روایتی نقل می‌شود که یک وقت یک پسری مراقب مادر پیر مریضش بود و در صومعه بود، مسلمان هم نبودند ولی متدین بودند، مادر و خودش در صومعه بودند و آن مرد، هم مرد دینی، مرد خدا و مرد عبادت بود و مادرش را هم در همان صومعه سرپرستی می‌کرد. این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که ایشان فرمودند «إن أمرأه نادت ابنها... » یک مادری بود، یک خانمی بود که کاری داشت پسرش را صدا زد موقع دعا و عبادت و نماز بود، حالا مسیحی بوده یا یهودی بوده نمی‌دانم، «نادَ إبنها...» پسرش را صدا زد که بیا کارت دارم «إن أمرأه نادات ابنها... و هو فی صومعه» در صومعه و معبد بودند «فقالت:یا جریح» اسم فرزندش را صدا کرد که جریح بیا کارت دارم «فقال: اللّهمّ امّی و صلاتی!؟» گفت مادر وقت نماز است، مادرم برایم محترم است ولی وقت نماز است! بگذار من نمازم را بخوانم عبادتم را بکنم بعد بیایم ببینم چه کار داری؟ «فقالت: لا تموت حتّی تنظر فی وجوه المومسات.» حالا مادرش چه کارش داشت آب می‌خواست؟ کاری داشت؟ دستشویی می‌خواست برود یا هر کار دیگری، دید این نمی‌آید پسرش را نفرین کرد گفت انشاءالله نمیری و همنشین فاحشه‌ها و زنان بدکاره بشوی. او را نفرین کرد. این فرزندش باز گفت نه، نماز مقدم است، عبادت مقدم است، هرچه می‌خواهی نفرین کنی بکن، من عبادتم را بکنم بیایم.

پیامبر(ص) این حادثه را نقل می‌کنند بعد می‌فرمایند که: «ففال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: لو کان جریح فقیهاً لِعَلِم أنّ إجابة امّه أفضل من صلاته» معلوم می‌شود که جُریح آدم معنوی‌ای بوده، یعنی اگر فقیه بود یعنی شعور دینی داشت آگاهی داشت می‌فهمید که «لِعَلِم أنّ إجابة امّه أفضل من صلاته» می‌فهمید که پاسخ مادر گفتن از نماز بالاتر است. این حدیث پیامبر اکرم(ص) است. وقتی که نمازت قضا نمی‌شود وقت داری، وقتی مادر صدایت می‌کند بین صدای مادر، کار مادر و نماز، پیامبر(ص) می‌فرماید این اگر فقیه بود یعنی دین او عمق داشت می‌فهمید که اهمیت مادر و اجابت مادر از نماز مهم‌تر است. حالا یک وقت نماز دارد قضاء می‌شود آن یک بحث دیگری است.

از این احادیث زیاد است. طرف آمده به پیامبر(ص) می‌گوید که من چه کار کنم که گناهان من را سریع خدا ببخشد و جبران کنم؟   پیامبر(ص) می‌فرماید که «أُمَّک» یعنی به مادرت محبّت و خدمت کن. گفت بله. دیگر چه؟ دوباره پیامبر(ص) فرمودند: «أُمَّک» مادرت. گفت بله یا رسول‌الله متوجه شدم. بعد چه؟ باز ایشان فرمودند «أُمَّک» مادرت. سه بار فرمودند. مرد گفت من اهمیت مادر را متوجه شدم بعد از مادر چه؟ پیامبر(ص) فرمودند «ثُمَّ أباک» بعد پدرت. فرمودند اگر نماز مستحبی می‌خوانید پدرتان صدایتان می‌زند و کار واجبی نیست نمازتان را بخوانید بعد بروید. اما اگر نماز مستحبی می‌خوانید مادرتان صدایتان می‌زند نمازتان را بشکنید، نماز را قطع کنید سریع بروید ببینید مادرتان چه کارتان دارد؟ این تعبیر انبیاء و خاتم انبیاء(ص) راجع به زن و مادر است.

در روایات از رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) نقل می‌شود که «مادر، شاهکار خداست.» اولاً که یک حدیث دیدم که امام صادق(ع) فرمودند که زنان از مردان به خداوند نزدیک‌ترند چون مهربان‌ترند. هرجا مهربانی و محبّت هست به خدا نزدیک‌ترند، زنان از مردان مهربان‌ترند. و این تعبیر که فرمودند خداوند در مادران محبت خودش را نشان می‌دهد. در روایت هست که خداوند فرمود که انسان‌ها نمی‌دانند که من چقدر آن‌ها را دوست دارم اگر بخواهم یک چشمه کوچک آن را نشان بدهم عشق مادر به فرزند یک میلیونیم عشق من به انسان‌هاست. اگر می‌خواهید بفهمید که من چقدر بندگانم را دوست دارم ببینید مادر با فرزندش چگونه عشق می‌کند؟

امام رضا(ع) فرمودند: «مادر را نگاه کنید، خدا را ببینید.» که چگونه جلوی آفتاب خودش را حائل می‌کند که خودش آفتاب بخورد ولی بچه‌اش گرما نخورد و برای او سایه کند، در سرما خودش سرما بخورد ولی بچه‌اش سرما نخورد و ... و این نمایشی که فرمودند که خداوند یک کاری کرده که وقتی کودک به دنیا می‌آید چیزی سرش نشود و ضعیف باشد، و نه عقلش و نه زبانش قوی نباشد، یعنی کاملاً معلوم باشد که کاملاً محتاج و وابسته به مادر است، فرمودند که اگر کودک که به دنیا می‌آمد خداوند عقل و قدرت به او از همان اول می‌داد، شما فکر کنید یک بچه‌ای کوچک است ولی به اندازه عقل و قدرت به اندازه آدم بزرگ‌هاست دیگر کسی قربان صدقه‌اش نمی‌رفت! مادر می‌بیند که مثل بزرگ‌ها همه چیز را می‌فهمد مثل بزرگ‌ها هم حرف می‌زند فقط قدش کوچک است! فرمودند خداوند کاری کرده که اگر این کودک می‌توانست مشکلات خودش را حل کند و اگر با عقل کامل و متکی به خودش به دنیا می‌آمد شیرینی مادری از بین می‌رفت، شیرینی تربیت فرزند از بین می‌رفت. این که پدر و مادر، بخصوص مادر، مدام نگران کودک و فرزندشان هستند و به او عشق می‌ورزند و به فرزند محبت می‌کنند یک علتش این است که می‌بیند و می‌داند که این بچه نیازمند من است، یعنی اگر من او را بغل نکنم همین‌جا از گرسنگی و تشنگی می‌میرد ولو کنار او آب باشد.

خداوند کودک و طفل را نیازمند به مادر و همین‌طور شیرین آفرید که وقتی داری مدفوع او را هم عوض می‌کند باز قربان صدقه‌اش می‌رود، عوض این که بگویید این‌ها چیه چه کار کرده؟ باز هم می‌گویید قربانش بروم چه کار کرده! خدا این‌طوری کرده، مادری این‌طور است که خدا یک کاری کرده که مادر از چیزهایی که باید بدش بیاید خوشش می‌آید و کودک را که همه چیزش آویزان مادر است و هیچی از خودش ندارد، خداوند نشان می‌دهد عشق مادر به کودک، و نیاز کودک به مادر را، و در این مسئله نشان می‌دهد نیاز بشر به خدا و عشق خدا به بشر را؛ این‌ها تعابیر خیلی مهمی است که اگر بچه‌ها و کودکان نیاز به مادر نداشتند پدر و مادر بچه‌ها را همین‌طوری می‌انداختند می‌رفتند، یعنی می‌دیدند بچه کوچک دوماهه مثل بزرگ‌ها حرف می‌زند و مسائل را تحلیل می‌کند دعوا می‌کند و طلبکار است می‌گفتند برو بابا دنبال کارت!

سبک مادری حضرت فاطمه زهرا (س)

مسئله دیگری که از سبک مادری حضرت فاطمه(س) اشاره کنم، ایشان سبک مبارزات سیاسی، سبک فعالت‌های علمی، سبک عبادات عجیب و غریب و توحید حضرت فاطمه(س)، حالا چون بحث روز مادر است، سبک مادری یک نمونه از کار ایشان را من عرض کنم، از دورانی که این بچه‌ها را در آغوش می‌گرفتند و برای حسن و حسین(علیهماالسلام) لالایی می‌گفتند و می‌خواباندند تربیت این‌ها را شروع کردند، حتی از قبل.

مثلاً لالایی که حضرت فاطمه(س) برای امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) می‌گویند یک نمونه از این لالایی‌ها در تاریخ هست، اصلاً با بچه و طفل کوچک دارند او را مجاهد و موحد و ضد ظلم تربیت می‌کنند. یکی از لالایی‌های فاطمه زهرا(س) برای امام حسن که نوزاد و طفل هستند این شعر است که: اِشْبَهْ اَباکَ یا حَسَنُ! حسن، شبیه پدرت باش، علی دوم باش. وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ؛ رسن و ریسمان را از دست و پای حق باز کن، این‌هایی که حق و حقیقت و حقوق را به زنجیر کشیدند این زنجیرها را پاره کن و بشکن، آزادیبخش باش. رهایی‌بخش باش. وَاعْبُدْ اِلهاً ذامِنَنِ؛ فقط پروردگار پرستش و عبادت کن که هرچه داری و خواهی داشت از اوست. خیلی منّت بر سر تو دارد، تو پیش خداوند مدیونی. طفلی که ظاهراً کوچک است، چند هفته و چند روزه و چندماهه است. وَلا تُوالِ ذَاالْإِحَنِ؛ هرگز تن به دوستی با ستمگران نده. حسن تا زنده‌ای هرگز در کنار ستمگران نایست.

ببینید این یک نمونه لالایی حضرت فاطمه(س) برای امام حسن(ع) است. از آن سن، می‌گوید الگوی تو، پدرت علی است، شبیه او باش علی دوم باش. می‌گوید که وظیفه داری ریسمان و زنجیر را وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ؛ خلع کن و بِشکَن و حق را از گرفتاری زنجیرها آزاد کن، یعنی از استبداد، از ظلم، از استکبار، از رسن و زنجیر باطل رها کن. «وَاعْبُدْ اِلهاً ذامِنَنِ وَلا تُوالِ ذَاالْإِحَنِ» هرگز با هیچ ستمگر و بی‌عدالتی‌ای پیمان دوستی نبند و کنار آن‌ها نایست. در برابر آن‌ها سکوت نکن و فقط عبدالله باش. خب این یک نمونه که چگونه با این روحیه بحث می‌کند.

و آخرین نمونه‌ای که عرض می‌کنم معنویت توحیدی بی‌نظیر فاطمه زهرا(س) که خودشان تعبیر فرمودند که «نحن وسیلته فی خلقه» ما وسیله خدا در میان خلق هستیم. هرکس می‌خواهد به خدا برسد بیاید ما راه را نشان او می‌دهیم، از راهی که ما رفتیم می‌شود به خدا رسید. بعد فرمودند که «اصلُهاً نبیّ» این مسیر، اصل و تنه این درخت پیامبر(ص) است «فرعُهَ الوصیّ» شاخه‌اش علی است «و لقائُها نور فاطمی» این حدیث از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نقل می‌شود – و آن نور سبب‌ساز گسترش این توحیدو عدالت، نور فاطمه زهرا(س) است، نور خدا از طریق محمد(ص) به علی(ع) و از طریق محمد(ص) و علی(ع) به مؤمنین می‌رسد.

حضرت فاطمه(س) فرمودند «نَحنُ وَسیلَتُهِ فِی خَلقِه» ما ابزار و وسیله خدا در میان خلق هستیم. می‌خواهید به خدا برسید حواس‌تان به ما باشد به سبک زندگی ما و آن چیزی که ما به شما می‌گوییم. «وَ نَحنُ خاصَّتُه» من خواص و ویژگان خداوندیم، ما در حریم خصوصی هستیم هیچ کس به اندازه ما خداوند را نمی‌شناسد «وَ مَحَلُّ قُدسِه» محل قدس الهی هستیم، «وَ نَحنُ حُجَّتُه فی غَیبِه» ما حجّت و نشانه خداوند در میان جهان هستیم «وَ نَحنُ وَرَثَهُ أنبیائِه» ما وارثان پیامبرانیم. این را راجع به خودشان می‌گویند. این از خود تعریف کردن نیست مثل این که کسی بگوید شما مریض هستی ما پزشک متخصص هستم بیا پیش من به تو بگویم چگونه علاج شوی. اسم این خودخواهی نیست بلکه راهنمایی است. و فرمودند «علی هُوَ الأمامُ الرَّبّانی؛ علی رهبر الهی است؛ وَ الْهَیْکَلُ النُّورانی، و تجسّم نور است.

در علی تاریکی و نفسانیت و خودخواهی نیست، هرچه هست خدا، و برای خدا و خدمت به خلق است؛ قُطْبُ الْأَقْطابِ وَ سُلالَةُ الْأَطْیابِ، از نسل پاکان است و محور اصلی است؛ النّاطِقُ بِالصَّوابِ، هرچه می‌گوید جز حرف درست، چیزی نمی‌گوید؛ نُقْطَةُ دائِرةِ الْأِمامَةِ...؛ محور مرکزی دایره رهبری صالح علی است. خب این‌ها تعاریفی است که حضرت فاطمه(س) از پیامبر(ص) و از مسیر حق و بعد از نقش علی(ع) و خودشان و اهل بیت‌شان در بین جامعه بشری کرده‌اند.

و این یک نمونه، از این معنویت که غذای معنویت را بر غذای جسمانی ترجیح می‌دادند، خوراک معرفتی و معنوی را؛ نقل می‌شود که یک مدتی بود فشار اقتصادی روی خانواده حضرت زهرا(س) خیلی سنگین بود و هرچه داشتند صرف مبارزه و خدمت به محرومین می‌کردند. بارها روزه می‌گرفتند و غذای سحری و افطارشان را به کسان دیگری می‌دادند. یک وقتی حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند که فشار خیلی زیاد شد و دیدم که بچه‌ها دیگر اصلاً از گرسنگی خوابشان نمی‌برد و ناله می‌کنند.

شب بود، دیروقت بود، بلند شدم رفتم در خانه پیامبر(ص) ببینم ایشان چیزی خانه دارند از ایشان بگیرم. حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند در که زدم، حضرت پیامبر(ص) پشت در فرمودند که بوی عشق من می‌آید «حبیبه» بوی عشق من می‌آید یعنی فاطمه، بعد فرمودند که امّ ایمَن در را باز کن. فاطمه(س) آمد، فرمودند که تا حالا این وقت شب سراغ ما نمی‌آمدی و به ما سر نمی‌زدی، اتفاقی افتاده است؟ حضرت فاطمه(س) شرم می‌کنند که بگویند ما چند روزه که در خانه غذا نداریم چیزی دارید که برای بچه‌ها ببرم؟ می‌پرسند که یا رسول‌الله فرشته‌ها گرسنه می‌شوند چه می‌خورند؟ پیامبر(ص) فرمود نور. حمد خداوند.

بعد ایشان گفت که ما وقتی که گرسنه می‌شویم چه باید بخوریم؟ پیامبر(ص) فهمیدند که ایشان دارند می‌گویند که بابا ما حمد و عبادت‌مان را می‌کنیم ولی بالاخره از گرسنگی داریم می‌افتیم. پیامبر(ص) متوجه شدند که ایشان چه می‌گوید، فرمودند که سوگند به خدا یک ماه است که در خانه محمد آتشی برنیفروخته! به خدا یک ماه است که در خانه پدرت ما یک غذا نپختیم، هرچه بوده چیزهای کم و سرد بوده است. اما حالا اگر بخواهیم از نیروی ماورایی استفاده کنیم که می‌شود. اگر تو را مخیّر کنم که الآن پنج تا بز ماده کباب گوسفند، این را می‌خواهی یا پنج کلمه که جبرئیل(ع) به من آموخت را می‌خواهی؟ یعنی غذای جسمانی یا غذای روحانی و معرفتی؟ کدام را می‌خواهی؟ هر کدام را بگویی الآن برایت فراهم می‌کنم.

حضرت فاطمه(س) گفتند ۵ تای دومی را می‌خواهم آن کلماتی را که جبرئیل(ع) به شما آموخت. شکم را ولش کن، گرسنگی را باز تحمل می‌کنم آن ۵ تا را بگویید. پیامبر(ص) فرمودند که: "ای پروردگار پیشینیان و پسینیان، ای بهترین اولین و آخرین، توانای استوار، ای مهربان بینوایان و فقرا، و مهربان‌ترین مهربانان". گفتند این ۵ تا کلمه از بهشت آمده است. این‌ها ۵ نحوة خطاب کردن خداوند است. ۵ صفت خداست، خدا را بشناس، معرفت حقیقت کل را بشناس. گرسنگی‌ها تمام می‌شود.

حضرت فاطمه(س) گرسنه به خانه برگشت. داخل که آمد حضرت علی(ع) به ایشان گفتند که فاطمه جان فدایت بشوم – چون در روایت دارد که این‌ها وقتی همدیگر را صدا می‌زدند بدون قربانت بروم و فدایت بشوم هرگز همدیگر را صدا نمی‌زدند – حضرت امیر(ع) به حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند که فاطمه جان فدایت بشوم چه آوردی؟ بچه‌ها گرسنه‌اند. حضرت فاطمه(س) فرمودند برای جسم رفتم خوراک روح آوردم و ۵ تا ذکر رسول‌الله به من آموختند که به شما و بچه‌ها آن‌ها را می‌گویم و علی(ع) فرمود روزگارت به‌کام. مبارک است. و دوباره به جای غذا آن ذکر را آورد و حضرت فاطمه(س) به بچه‌ها گفتند این ذکر را بگوییم و گرسنگی را یک روز دیگر هم تحمل کنیم.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : پنج شنبه 16 بهمن 1399
زمان : 11:49
بانیان و حامیان فتنه ۸۸ چگونه چاقوی تحریم را تیز کردند


بانیان و حامیان فتنه 88

قطعنامه ۱۹۲۹ در سالگرد فتنه ۸۸ و با هدف حمایت از جنبش سبز در ایران صادر شد. در حقیقت بانیان و حامیان فتنه ۸۸ با تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹، چاقوی تحریم را تیز کرده و سفره مردم را کوچک کردند.

در هفته های گذشته وقتی «دونالد ترامپ» به نتایج انتخابات آمریکا اعتراض کرد و آن را مصداق تقلب نامید، مقامات و رسانه های آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، به وی حمله کرده و این اظهارنظر را «شرم آور»، «دیکتاتورمأبانه»، «خطرناک»، «مستبدانه»، «قانون شکنی» و «حمله به دموکراسی» نامیدند.

نکته قابل توجه اینجاست که «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» نیز در سال ۸۸ همین ادعا را مطرح کردند.

در آن سال، در شرایطی که مردم هنوز مشغول رأی دادن بودند و انتخابات به اتمام نرسیده بود، میرحسین موسوی در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «برابر اطلاعاتی که ما از ستادهایمان داریم، در سطح کشور،  برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم»!

یک نامزد انتخاباتی در ایران، در شرایطی که هنوز رای گیری به پایان نرسیده و شمارش آراء نیز آغاز نشده بود، اعلام کرد که در انتخابات تقلب شده و خود را برنده قطعی انتخابات نامید! نامزد دیگر منتسب به اصلاح طلبان-کروبی- نیز با تشکیک در انتخابات، خواستار ابطال آن شد.

لگدمال کردن رأی مردم

اقدام تأمل برانگیز میرحسین موسوی و کروبی مصداق قانون شکنی، دیکتاتوری، استبداد و لگدمال کردن آرای مردم بود، اما در آن مقطع فعالین و لیدرهای جریان اصلاحات از خاتمی و حجاریان و تاجزاده تا بهزاد نبوی و شکوری راد و زنگنه و آخوندی، نه تنها این قانون شکنی و دیکتاتوری را محکوم نکردند، بلکه به روش های مختلف بر آتش فتنه دمیدند.

لیدرهای جریان اصلاحات که خود در سالهای گذشته، مجری برگزاری انتخابات بودند در جلسات خصوصی تاکید کردند که تقلب در انتخابات، آن هم به میزان ۱۱ میلیون رأی به هیچ عنوان امکانپذیر نیست، اما این طیف هیچگاه حاضر نشد که این حقیقت را در میان افکارعمومی و به صورت آشکار اعلام کند.

چندی بعد «محمدعلی ابطحی» معاون خاتمی صراحتا اعلام کرد که «تقلب، اسم رمز آشوب بود».

اصلاح طلبان در آن سال به دلیل اینکه جنبه شکست نداشتند، کشور را ماهها دچار آشوب و التهاب کرده و خسارت های زیادی به مردم تحمیل کردند. البته ناگفته نماند که لیدرهای فتنه در سال ۸۸ خیال خام «براندازی» را در ذهن می پروراندند؛ برای همین بود که به فاصله کوتاهی از برگزاری انتخابات، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» توسط فتنه گران سر داده شد.

تیزکردن چاقوی تحریم ها

اما یکی از اقدامات نابخشودنی فتنه گران در سال ۸۸، تیزکردن چاقوی تحریم های ضدایرانی بود.

«مایکل لدین» مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا و عضو برجسته موسسه «آمریکن اینترپرایز» - مرداد ۹۴- در یادداشتی در نشریه «فوربس» نوشته بود: سناتور «چاک شامر» نقش مستقیمی در نامه نگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال ۱۳۸۸ و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است. دولت آمریکا تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد. از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سوالات پیوستش را به رهبران جنبش سبز منتقل کند. سوالات این بود: "ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟ ".».

لدین در ادامه نوشت: «پاسخ این پیام در یک یادداشت ۸ صفحه ای در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۰۹ (۹ آذر ۸۸) دریافت شد. نویسندگان محتاط بوده اند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کرده اند. در این نامه تصویری از ایران با عبارت های بسیار خشنی آمده است که این کشور تحت «حکومت استبدادی»، «رژیمی خشن» و «دیکتاتوری» است که با سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی ادامه حیات می دهد. همچنین در این نامه تاکید شده است: حکومت قابل اصلاح نیست اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و به خوبی هدایت می شوند».

همچنین روزنامه لس آنجلس تایمز- مهر ۸۸- با اشاره به گفتگوی یک مقام آمریکایی با سران اپوزیسیون و نمایندگان سران جنبش سبز، به نقل از این مقام آمریکایی در گزارشی نوشت: «مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم تدریجی، فقط به رژیم این امکان را می دهد که خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند، نه مانند واکسن. برخی از آنها نگرانند رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سرکوب شود. با وجود این نگرانی پیشنهاد دادند بمباران تاسیسات هسته ای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج - هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات براندازی را تسریع خواهد کرد».

بانیان قطعنامه ۱۹۲۹

در حال حاضر رژیم تحریم های ایران که هنوز پس از امضای برجام برداشته نشده است، ریشه در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت دارد که (ژوئن ۲۰۱۰) اولین سالگرد فتنه ۸۸ صادر شد.

تمام تحریم های یکجانبه ای که اکنون به عنوان تحریم های موثر علیه ایران از آنها یاد می شود (تحریم های انرژی و مالی) در واقع براساس زیرساخت حقوقی که در این قطعنامه ایجاد شد، اعمال شده است. اما این قطعنامه اساسا نه یک قطعنامه هسته ای و نه با هدف واکنش نشان دادن به سیاست های هسته ای ایران اعمال شده بود.

قطعنامه ۱۹۲۹ در سالگرد فتنه ۸۸ و با هدف حمایت از جنبش سبز در ایران صادر شد. در حقیقت بانیان و حامیان فتنه ۸۸ با تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹، چاقوی تحریم را تیز کرده و سفره مردم را کوچک کردند.

روزها و ماهها و سالها گذشت و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ فرا رسید. متاسفانه دولت آقای روحانی آنطور که باید و شاید با فعالین فتنه ۸۸ مرزبندی نکرد و برخی از این افراد در پست های ارشد اجرایی حضور یافتند.

یکی از نکات قابل تأمل، این بود که تعداد قابل توجهی از اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی در کابینه حضور یافتند.

آخوندی، زنگنه، ربیعی، محمدعلی نجفی، حسین فریدون، نوبخت، سلطانی فر، مجید انصاری، علی یونسی، ترکان، نعمت زاده، جهانگیری، ابتکار و...تنها بخشی از افرادی هستند که در سال ۸۸ یا در ستادهای موسوی و کروبی حضور داشتند و یا از حامیان جدی این دو در انتخابات بودند.

این افراد از سال ۹۲ تاکنون قوه مجریه را با امکانات بسیار گسترده در اختیار گرفته اند. در این فاصله زمانی، برجام نیز با تبلیغات فراوان امضا شد؛ اما نه تنها بهبودی در وضعیت معیشت مردم ایجاد نشد، بلکه متاسفانه سفره مردم کوچک شد.

نقطه های خیالی!

از سال ۹۲ تاکنون تحریم های آیسا، کاتسا ۲۰۱۷، محدودیت ویزا، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران و موارد متعدد دیگر در دولت های اوباما و ترامپ تصویب و تمدید شد.

فعالین اصلاح طلب و برخی دولتمردان، مدعی هستند که خروج ترامپ از برجام، این وضعیت را ایجاد کرد. این ادعا در حالی است که ترامپ حدودا ۲۸ ماه پس از آغاز اجرای تعهدات ۱+۵ از برجام خارج شد و در این فاصله زمانی و به خصوص در دوره اوباما، هیچگاه تحریم ها به واسطه برجام لغو نشد.

در حال حاضر طیفی که در تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹ نقش ویژه ای داشته و سپس از برجام به صورت ویژه حمایت کرد، بجای عبرت آموزی از گذشته و بهره مندی از توان عظیم داخلی و استفاده از استعدادهای عظیم جوانان متخصص ایرانی و اهتمام به اجرای اقتصاد مقاومتی، همچنان به نقطه های خیالی از قبیل FATF و بایدن و...چشم دوخته و از تمرکز بر نقطه های حقیقی امیدبخش، غفلت می کند.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 9 دی 1399
زمان : 16:43
بزرگی خیانت تحریف درک شدنی است؟


خیانت تحریف بود که دُردانه پیامبر اعظم (ص) و عصمت الهی، حضرت زهرا (س) را مجبور کرد قد علم کند، سیلی بخورد، جراحت ببیند و آن خطبه رسوا کننده را در مسجد بیان فرماید.

جان محبوبه خدا و عصمت الهی را جنایتکارانِ تحریفگر، به جور و جفا ستاندند؛ و حال آن که او، سبب آفرینش بود.

جنایت و خیانت تحریف بود که امیر مومنان و امام حسن علیهما السلام را خانه نشین کرد، امام حسین (ع) را خارج از دین جا زد و بشریت را در کام بدبختی و بیچارگی هزار و چند صدسال بعد انداخت.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 7 دی 1399
زمان : 23:3
«خون‌نامه» شهید پیشرفت وتمدن سازی برای «ایران قوی»


 یادداشت استاد رحیم پور ازغدی

خون نامه" شهید پیشرفت وتمدن سازی برای "ایران قوی"،
 پاسدار متفکر، محسن فخری زاده 


۱۰.  این خون‌نامه را می‌توان ادامه داد اما اگر در خانه کس است، یک حرف بس است. شخصیتی که چهل سال منتظر شهادت و بیست سال، منتظر ترور بوده است، صدایش درنیامده و دستی در بیت‌المال نبرده است.

از ابتدای تأسیس سپاه، در جبهۀ غرب و جنوب، پاسداری مشهور به روحیۀ عرفانی و مأنوس با شعر و ادبیات و علاقمند به فیزیک و ریاضیات بوده و از سال‌های دفاع مقدس تا لحظه ترور، مجاهد بود و مجاهد ماند. و این هنر «مجاهد ماندن» تا پایان را دست‌کم نگیرید. 

بودند مجاهدین سابق که قاعدین امروز و سپس خائنین لاحق شدند ، در معرکه (ثم استقاموا) بی‌توفیق ماندند، از کارنامۀ جهادی انقلاب و حتی از سابقه مختصر خود شرمنده‌اند، برخی مدیران که دیگر به هیچ چیز جز خود، اعتقاد ندارند، در محضر سران کشورهای دشمن با دهانی باز، چون دهان اسب آبی، از عمق وجود می‌خندند و در تهران، نگاه نفرت‌بار و ادبیات کینه، نثار انقلابیون وفادار می‌کنند.

آنانکه آلوده "جاه و مقام" یا "مال و منال" و "اشرافی‌گری و فساد" شدند و آنگاه با تعابیر روشنفکری مسروقه از متون ترجمه ای، عفونت درون را با ادوکلن، پذیرفتنی می‌کنند، قبله‌هایی که عوض شده، ذهن‌هایی که تسلیم شده، گناهانی که توجیه شده و شاید خیانت‌هایی که کم‌کم عادی شده است.
 
۱۱. چه شخصیت‌های علمی و جهانی در ایران، گوهرهای نایاب اما گمنام و بی‌نام، خادم ایران و ایرانی که از سر اخلاص و تواضع، اینجا دیده و حتی شنیده نمی‌شوند و در سکوت، بار یک ملت را بردوش می‌کشند، اهانت می‌بینند، تهدید می‌شنوند، درست وقتی دانشگاه‌های معتبر جهان به دلایلی، و سرویس‌های اطلاعاتی جهان به دلایل دیگری، سال‌ها رد پای آنان را می‌زنند.

نام شهید محسن علنا در فهرست ۵۰۰ شخصیت  قدرتمند جهان در نشریۀ آمریکایی فارن پالیسی منتشر شده بود. چه استعدادهای جهادی و نبوغ‌های انقلابی که تا وقتی دشمن نامشان را نبرده یا خونشان را نریخته، به اهمیت آنان پی نمی‌بریم و تا میان ما هستند، گویی نیستند و آنگاه که کف خیابان، تیرباران می‌شوند، محترم می‌شوند، احترامی نمایشی، سمبلیک، خیلی ملی و بی‌ضرر و آنقدرخنثی که نتوان سخنانشان را حتی تکرار کرد. می‌خواهند از قاسم سلیمانی‌ها و محسن فخری‌زاده‌ها مجسمه‌هایی بسازند که محترم باشد اما چیزی نگوید.

آیا می‌شود گفت با سلیمانی و فخری‌زاده در حیاتشان چه بحث‌ها می‌شد و پس از تکه‌تکه شدنشان بود که قاسم‌جان و آقامحسن شدند؟

۱۲. کاش سینمای ایران بجای اینهمه سلبریتی، هنرمندان بیشتری می‌داشت. یک هزارم هنر و تعهدی که هالیوود به صهیونیست‌ها دارد و پس از ۸۰ سال از جنگ دوم اروپایی و جهانی میان فاشیست‌ها وکمونیست‌ها و لیبرالیست‌ها که تفاله‌های مدرنیته بودند، هنوز فیلم‌های تازه جنگی با ایدئولوژی غالباً صهیونیستی و آمریکایی می‌سازد، برای ساختن صد کار سینمایی و سریال و موسیقی برای هر یک از مردان و زنان بی‌نظیر ایران کافی بود، اما افسوس، چیزی که زیاد داریم سلبریتی است و آنچه همچنان کمیاب است و حسرتش را می‌خوریم، هنرمند ملی و مردمی است. هنرمند هست، اما کم است!

۱۳.صفحه آخر«پایان نامۀ سرخ» دانشمند مجاهد:

  ترورها کم‌کم صنعتی شده‌اند. مسلسل خودکار با کنترل ازراه‌دور، بی‌آنکه کسی دیده شود. این یک جنگ است، جنگ یکطرفه ، صریح میگویندمازدیم، صهیونیست ها لبخند تمسخر می زنند و رئیس جمهور آمریکا ساعتی پس از ترور خبر آن را توییت میکنند و  همه منتظر چریک های آزادیبخش و گروه های عملیاتی  بین المللی  در دفاع از مستضعفین جهان و انتقام خون ایران هستند .

مشغول دیدن  سریال «خانه امن» بودیم که زیرنویس کردند: خانه، ناامن است. چرخۀ صنعت ترور که اهداف آن از پیش معلوم بوده، همچنان می‌چرخد. کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی می‌فرمایند و بادیگارد دارند، شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که دوپول، ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویون‌ها و تشریفات امنیتی شده‌اند و آنان که نباید ترور شوند، ترور می‌شوند؟ قرار بود پاویون‌ها برچیده شود، اما نمی‌شود و فخری‌زاده و یارانش ترور می‌شوند. فخری‌زاده‌، خود راز بزرگی را به زبان آورده است:
 
( هر خونی که بر زمین بریزد، گل پیروزی از آن خون خواهد دمید. جبهه مقاومت، انتقام سلیمانی را بگیرد یا نگیرد که حتماً خواهد گرفت اما کمترین نتیجه این خون‌ها آن است که بلاشک  آشغال‌ها از منطقه محو خواهند شد. منهای اضمحلال بزرگی که  قدرت آمریکا را پایین می‌کشد. بگذار مارا بکشند ،جهادگران علمی ما را به خاک و خون کشند. ما نیز امید  داریم ،باشد که شهید شویم. اما آنان باید بنشینند و میزان خلوص ما را با دقت، اندازه بگیرند و ببینند تنها چیزی که برای ما مهم است، این است که هر یک از ما به میزان خلوص‌مان، چه مقاماتی در آنسو (پس از شهادت) به دست خواهد آورد.)

در خطاب دیگری با نیروهایش، دانشمندان جوان مجاهد، چه زیبا می‌گوید:
 
(برادرها!  هیچ راهی مطمئن تر از شهادت ، برای آنکه با خیال راحت از این عالم عبور کنیم، وجود ندارد.

 کمبود امکانات هست، ناملایمتی‌ها هست، بدرفتاری امثال من هست ولی تحمل کنید. بیایید از همه موانع عبور کنیم. ناملایمتی و کمبودها را با کار، جبران کنیم، نگاه‌ها همه به آن نقطۀ نورانی باشد. خواهش من اینست که برای هر مسئله‌ای آماده باشید. من برای شما یا شما برای من کار نمی‌کنید. تکلیف این است که کنار یکدیگر برای هدف مقدس بکوشیم. همه برای خدا کار می‌کنیم، خدایی که معیارش فخری‌زاده نیست، این و آن نیست، خدایی که مهربان است، من و شما را می‌بیند. خدایی که با ماست، می‌نشینیم با ماست، برمی‌خیزیم با ماست، در نماز با ماست، در گفت‌وگوهای پنهان با ماست، حاضر و ناظر بر همه حرکات و سکنات ماست. برادرها! تنها برای او عمل کنیم، او را در نظر داشته باشیم و از عنایت او ناامید نشوید بلکه خداوند، عاقبت همه ما را به شهادت ختم کند.

بی‌حسرت از جهان نرود هیچ کس بدر
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست)  شهید سربدار،  پاسدار حاج محسن که فدای دفاع ملی وامنیت وعزت ایران شد.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1399
زمان : 19:22
خود شناسی مقدمه خودسازی است.


مه ما می دانیم که انسان موجودی است که دارای ابعاد مختلف (زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی) است و زمانی به حداکثر رضایت از زندگی می رسد که بتواند در همه ی ابعاد رشد کافی داشته باشد و این امر زمانی میسر می شود که  شناخت عمیق ازخود داشته باشد.
رفتارهای ما ناشی از احساسات، افکار، نگرش‌ها، برداشت‌ها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ما سرچشمه می گیرد؛ شناخت افکار و اندیشه های ذهنی و شخصیتی خود، عامل مهمی در مراوده های اجتماعی، موفقیت‌ها و شکست‌های ما در جامعه به شمار می‌رود.
در حقیقت افکار، باورها و ارزش‌های ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل می‌دهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط اطرافمان را می گیریم و تجزیه و تحلیل  می‌کنیم و بر اساس آن به دنیا و محیط اطرافمان‌ نگاه می‌کنیم و در مورد دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود، رفتار و قضاوت مینماییم.  هر چه بیشتر و بهتر خود شخصی مان را بشناسیم، بهتر می توانیم آنچه را که هستیم، بپذیریم و یا تغییر دهیم. زمانی که فرد تصویر تاریک و مبهمی از شخصیت خود دارد، در واقع شناخت واقعی از خود نداشته و در کشمکش های درونی خود باقی می ماند. در واقع احساس ما نسبت به دنیا و آدم‌ها براساس نگرش و باور خاص ماست. خود شناسی مقدمه خودسازی است. تا زمانی که انسان از شناخت صفات مثبت و منفی خود غافل باشد، چطور می تواند به اصلاح خود بپردازد. پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود. بنابراین ریشه احساسات و رفتار ما در افکار ما قرار دارد و ما با شناخت افکار و اندیشه های خود که نوعی نگاه به هستی و موضع گیری درباره امور زندگی هستند، به شناخت بهتر و ریشه ای تر از احساسات و رفتار خود می رسیم و در نتیجه آگاهی عمیق تری نسبت به شخصیت خود خواهیم داشت.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 11 آبان 1399
زمان : 17:39
شناخت خود یا خود شناسی


 انسان موجودی است که دارای ابعاد مختلف (زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی) است و زمانی به حداکثر رضایت از زندگی می رسد که بتواند در همه ی ابعاد رشد کافی داشته باشد و این امر زمانی میسر می شود که  شناخت عمیق ازخود داشته باشد.
رفتارهای ما ناشی از احساسات، افکار، نگرش‌ها، برداشت‌ها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ما سرچشمه می گیرد؛ شناخت افکار و اندیشه های ذهنی و شخصیتی خود، عامل مهمی در مراوده های اجتماعی، موفقیت‌ها و شکست‌های ما در جامعه به شمار می‌رود.
در حقیقت افکار، باورها و ارزش‌های ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل می‌دهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط اطرافمان را می گیریم و تجزیه و تحلیل  می‌کنیم و بر اساس آن به دنیا و محیط اطرافمان‌ نگاه می‌کنیم و در مورد دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود، رفتار و قضاوت مینماییم.  هر چه بیشتر و بهتر خود شخصی مان را بشناسیم، بهتر می توانیم آنچه را که هستیم، بپذیریم و یا تغییر دهیم. زمانی که فرد تصویر تاریک و مبهمی از شخصیت خود دارد، در واقع شناخت واقعی از خود نداشته و در کشمکش های درونی خود باقی می ماند. در واقع احساس ما نسبت به دنیا و آدم‌ها براساس نگرش و باور خاص ماست. خود شناسی مقدمه خودسازی است. تا زمانی که انسان از شناخت صفات مثبت و منفی خود غافل باشد، چطور می تواند به اصلاح خود بپردازد. پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود. بنابراین ریشه احساسات و رفتار ما در افکار ما قرار دارد و ما با شناخت افکار و اندیشه های خود که نوعی نگاه به هستی و موضع گیری درباره امور زندگی هستند، به شناخت بهتر و ریشه ای تر از احساسات و رفتار خود می رسیم و در نتیجه آگاهی عمیق تری نسبت به شخصیت خود خواهیم داشت.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 11 آبان 1399
زمان : 16:2
معاویه و ترور دوباره امام حسن (ع)، مظلوم بزرگ همه دوران‌ها


 در یک گفتگوی دانشجویی با آقای حسن رحیم پور ازغدی،  یکی از پرسشگران از وی  پرسیده است در باب قیاسی که حسن روحانی درمورد ۷سال عقب نشینی بیحاصل و پیاپی خود دربرابر آمریکا و خضوع بی حساب و بی پایان دربرابر غرب  و امتیازاتی که ازجیب ملت بدون مابه‌ازائی داد و  با دست خالی، خود و برجامش، نزدیک یک دهه از عمر جمهوری اسلامی را با وعده سراب، تلف و یک ملت را معطل کرد و اینهمه مشکلات آفرید و هم چرخ‌های اقتصادکشور را متوقف کرد و هم حقوق هسته ای ملت را به باد داد، و حال با تحریف تاریخ و برای توجیه خود، امام معصوم (ع) را متهم به سازش با ظلم میکند، چه پاسخی دارید؟

 آقای رحیم پور پاسخ گفت :

  این تنهاپرسش بی پاسخ این سالها نیست. پرسشهای بسیاری در این سالها بیهوده بدنبال پاسخگو بوده است. اما در واقع، این وضعیت که امروز میبینیم، مزد ترس است. امروز همه جا و همه تیپ مردم، یکصدا شده اند که اعتمادبه دشمن دین و دنیای مردم، عین نفسانیت و خلاف عقلانیت بود.

شاید تنها دستاورد مفید اما ناخواسته تجربه شکست خورده دیپلماسی این شیخ، همین باشد که برای تاریخ ایران میماند. اما وقتی نوبت به غارت دین مردم هم برسد، سکوت، حرام تر میشود. آنکه مذهب را فدای خود و دین را ابزار استفاده سیاسی کند، از وجناتش پیداست که  از روحانیت،  تنها لباسش را دارد. حال آنکه پیش از این، روحانیت، به سوادش و به معنویت و روحانیتش بود.  هرکه به نام، روحانی است لزوما به صفت، روحانی نیست. شما درست میگویید. با وعده سراب، اقتصاد کشور را به اینجا رساندند.

پیش تر، معیشت و دنیای مردم را برجامی کردند، حال نوبت به برجامی کردن دین مردم رسیده است.   اکنون لحظه ای بود که باید کمترین شجاعت مسئولیت پذیری را داشته باشند، و دیگر حریم پاک اهلبیت ع را به وهم و ترس خودنیالایند. اما این نخستین بار نیست که به امام حسن مجتبی ع، ستم میرود. نسبت سازش را اولین بار معاویه به ایشان بست تا خوارج و افراطیون را بر ایشان بشوراند.

مظلوم بزرگ همه دورانها، حسن بن علی ع است.  شیعه حسن (ع)، آنست که عاقبت چون حسن ع، بدست دشمن، بشهادت رسد و خون بالا بیاورد. تعجبی نیست اگر غرب باوران در وقت پاسخگویی، دین ودنیای مردم را قربانی کنند. من امثال قاسم سلیمانی را واجد روحانیت و اهل معنا میدانم و امثال حسن روحانی را  فاقد آن.

مردم دارند تاوان توهم و وعده های چند سیاستمدار با ضریب هوشی پائین را میدهند که  معلوم شد نه تنها مفهوم عزت و اقتدار ملی را نمیدانند بلکه سیاست بین الملل هم نمیدانند.

پایان معامله با شیطان و اعتماد به وعده های او،  به تعبیر قرآن، فحشای سیاسی و... میشود. الشیطان یعدکم الفقرو یامرکم بالفحشا، شیطان با ارعاب و تهدید و سپس وعده اقتصادی، ضعیفان را وادار به فحشا میکند.

وضع مردم، در اقتصاد برجامی بد است. اما خوب شد که همه، همه ماجرا را  باچشم خود دیدند. در پایان ۸ سال مدیریت آرمان ستیزان، وقتی برای معلق زدن و طلبکار شدن نمانده، ضمن آنکه دیگر کسی هم پشت سرشان نمانده  و با تخیلات و دروغهایشان تنها مانده اند.

در  سالهای حاکمیت این ورژن از روحانیت، درجه اعتماد به لباس روحانیت  بطرز بیسابقه ای تنزل یافت.   اقتصادبرجامی و دیپلماسی ترس، درکنار دزدی های بی‌سابقه ای که این سالها ازبیت المال شد، ضربات سنگینی به دین ودنیای مردم زد.

اما نمیشود هربار پس از تجربه های بد، همه پرونده ها را سوزاند و دوباره بازی جدید شروع کرد. آنچه دراین سالها با اقتصاد مردم و عزت ایران شد، در تقابل مستقیم با عقلانیت بود.

این دستاورد ملی، گران تمام شد اما لازم بود یک باردیگر،   همه توهمات و وعده‌های تسلیم طلبان که نه تنها آرمانگرا نبوده‌اند بلکه هرگز واقع‌بین هم نبودند،  و این بار، پیش چشم نسل  دهه هشتاد و نود هم محک بخورد و دیگر برای ابد در تاریخ پساانقلاب، بجای آب، سراب ننوشیم.

شانس مردم مارا ببین که آن یکی میخواهد با آنجلینا جولی، خودشان دونفری مشکلات جهان را حل کنند و این یکی، در پایان هشت سال حکومتش هنوز منتظر ترحم ترامپ و تعهد اوباما و امید جدیدش، جو بایدن است.

 


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : شنبه 26 مهر 1399
زمان : 14:26
کمبود این ویتامین خطر ابتلا به کرونا را افزایش می‌دهد


محققان دانشکده پزشکی دانشگاه «شیکاگو» در آمریکا در مطالعات اخیر خود دریافتند احتمال مثبت شدن آزمایش کرونای بیمارانی که کمبود ویتامین دی دارند، بیشتر از دیگران است.

در یک مطالعه گذشته نگر روی بیمارانی که برای کووید ۱۹ آزمایش شده‌اند، محققان دانشگاه پزشکی شیکاگو ارتباطی را بین کمبود ویتامین دی و احتمال آلوده شدن به ویروس کرونا کشف کردند.

در این مطالعه با بررسی سوابق پزشکی ۴۸۹ نفر دریافتند، افرادی که کمبود ویتامین دی دارند، یعنی میزان ویتامین دی در آن‌ها کمتر از ۲۰ نانوگرم بر میلی‌لیتر بود و آن را جبران نکرده بودند، حدود ۲ برابر بیشتر از افرادی که سطح ویتامین دی بدن آن‌ها در حد طبیعی بود، به کووید ۱۹ مبتلا شدند.

دیوید ملتزر، رئیس یکی از بیمارستان‌های شیکاگو و نویسنده اصلی این مطالعه گفت: «ویتامین دی برای عملکرد سیستم ایمنی بدن مهم است و قبلاً نشان داده شده بود که مکمل‌های ویتامین دی خطر عفونت‌های دستگاه تنفسی ویروسی را کاهش می‌دهند».

نویسنده این پژوهش می‌گوید: تجزیه و تحلیل آماری ما نشان می‌دهد که این موضوع در مورد عفونت کووید ۱۹ نیز درست است و افراد با کمبود ویتامین دی در خطر ابتلا به ویروس کرونا هستند.

تصور می‌شود که نیمی از آمریکایی‌ها کمبود ویتامین دی دارند؛ در مناطقی که افراد با عدم قرار گرفتن در معرض آفتاب مواجه هستند، بیماری‌های مرتبط با کمبود ویتامین مذکور شایع‌تر است.

ملتزر گفت: «درک اینکه آیا درمان کمبود ویتامین دی خطر ابتلا به کووید ۱۹ را کاهش می‌دهد می‌تواند از نظر محلی، ملی و جهانی از اهمیت بالایی برخوردار باشد؛ ویتامین دی ارزان است، به طور کلی مصرف آن بسیار ایمن است و می‌تواند فواید زیادی برای سلامتی داشته باشد».

محققان در حال برنامه ریزی برای آزمایشات بالینی بیشتری هستند؛ آن‌ها بر اهمیت مطالعات تجربی برای تعیین اینکه آیا مکمل ویتامین دی می‌تواند خطر و به طور بالقوه شدت ابتلا به کرونا را کاهش دهد و همچنین نیاز به مطالعات در مورد اینکه چه راهبرد‌هایی برای مکمل ویتامین دی در جمعیت‌های خاص مناسب‌ترین است، تأکید می‌کنند.


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : جمعه 21 شهريور 1399
زمان : 1:15
دلبستگی به دنیا



قال الصادق (ع) :« رأس کلّ خطیئه حبُّ الدنیا »(کافی، ج2، باب حب الدنیا، ص315 ) یعنی عشق به دنیا ریشه هر گناه است.

 

خداوندا! حبّ دنیا که ریشه همه گناهان است را از دل ما بیرون ببر!


پروردگارا! خودت در مسیر پر پیچ و خم تکامل، دست ما را بگیر، و به سرمنزل مقصود هدایت فرما!


 بار الها! تو از پنهان و آشکار آگاهى، گناهان مخفى و آشکار ما را به لطف و کرمت ببخشا!

آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : یک شنبه 9 شهريور 1399
زمان : 15:39
صاحب اشک


اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می ‏شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می‏دهد. از این‏رو انسان حسینی‏ منش، نه ستم می‏ کند و نه ستم می‏ پذیرد. این که عده‏ ای به فکر ظلم کردن یا ظلم‏ پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسین‏بن علی(علیهم االسلام) نه ظلم می کند و نه ظلم می‏ پذیرد.

وجود مبارک سیدالشهداء (علیه‏ السلام) فرمودند: «أنا قتیل العبره»[8]؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقه‏ مندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.

 

سرّ این که سفارش کرده ‏اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل‏ بیت(علیهم ‏السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم ‏اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت ‏بربسته و قبرشان نیز زباله ‏دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است

می دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیّه لعنه الله‏ علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد ستم شکن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق(علیهم سلام الله) به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود…(وصیت ‏نامه امام ‏خمینی قدّس ‏سرّه، مقدمه).


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : سه شنبه 4 شهريور 1399
زمان : 19:53
چگونه جریانهای انحرافی را شناسایی کنیم؟


کلیپی از یک روحانی دیده شده است که می‌گوید:

باید در مراسم امام حسین(ع) شرکت کرد و هیچ اشکالی هم ندارد که کرونا بگیرید و شهید راه حرم خواهید شد.

این فرد «مهدی فقیه امامی»، فرزند سید حسن امامی نماینده فرقه شیرازی در اصفهان است؛ کسی که جلسات متعددی از او با صادق شیرازی گزارش شده است.

دانستن اینکه گوینده یک سخن چه کسی است و به چه تفکری وابسته است، در رمزگشایی اینکه چرا اینچنین سخن گفته است، نقش دارد.

ایجاد انحراف، بدعت گذاری، تحریف و سطحی سازی عزاداری ها همواره کار ویژه جریان شیعه انگلیسی بوده است‌.

 

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوا


نویسنده : عبدالرضا جودکی
تاریخ : شنبه 1 شهريور 1399
زمان : 21:46


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.