امام علی(ع) فرمودند: «فانما البصیر من سمع فتفکر»؛
انسان با بصیرت هر آنچه را که میشنود، مورد تفکر و تأمل قرار میدهد.
موفعیت،گزارش،خبر،
درباره ي وب سايت به وبلاگ من خوش آمدید دوستان تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان امام زاده بابایوسف (ع) - روستای طنجور بروجرد و آدرس emamzade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. پيوند هاي روزانه برچسب ها |
امام علی(ع) فرمودند: «فانما البصیر من سمع فتفکر»؛ انسان با بصیرت هر آنچه را که میشنود، مورد تفکر و تأمل قرار میدهد. ضروری ترین کار برای رسیدن به یک توسعه پایدار در عرصه های مختلف( فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی،بهداشت و سلامت) مشارکت مردم در عرصه های مختلف در محیط روستاست. یکی از آموزه های دینی ما این است «انّ الله لا يُغيِّرُ ما بقوم حتّي يغيّرو ما بانفسهم» (سوره رعد آيه 13)خداوند سرنوشت هيچ قومي و «ملّتي» را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنها خود تغيير دهند. این نگرش اسلامی انگیزه افزونی به ما می دهد تا در یک امر مشارکتی برای سربلندی روستا که فوائد آن به اهالی روستا علی الخصوص نوجوانان و جوانان که امید آینده کشور هستند می رسد. مشارکت مردم علی الخصوص جوانان در نهادهای مردمی که اصطلاحا به سمن یا NGO معروف است، بالندگی فردی و حس تعلق خاطر جمعی، هم افزایی را پدید می آورد. این عوامل باعث می شود تا بی تفاوتی و بی مسئولیتی بین مردم جای خود را به احساس وابستگی و مسئولیت پذیری بدهد. الحمدالله روستای طنجور با توجه به بافت یکپارچه و قوی و دارای ظرفیت های بالقوه و دارای استدادهای درخشان در بین جوانان و روحیه دلسوزی،مهرورزی همراه با شئونات اسلامی، همگرایی و همسویی را در عالی ترین سطح بوجود خواهد آورد. بکار گیری این عوامل، می توان پیش بینی یک چشم انداز قابل قبولی را برای آینده روستا پیش رو داشت. مشارکت یعنی شریک شدن در یک امر، مخصوصا امری که هم رضایت خدا در آن باشد و هم رضایت خلق خدا.مشارکت قشرهای مختلف روستای طنجور علی الخصوص، جوانان در یک نهاد مردمی برای رشد و بالندگی روستا، همراه با برنامه ریزی دقیق و تقسیم کار بین جوانان خوش ذوق و استفاده از تمام ظرفیت ها در راستای اهداف بلند مدت و کوتاه مدت، شاهد توسعه روستا در تمام زمینه ها علی الخصوص فرهنگی و اجتماعی خواهیم بود. ویژگی ها ی این تشکل مردمی، خودجوشی و نیاز طبیعی، اهداف مشترک اعضا، قانونمندی، برنامه و فعالیت مدون، مشارکت و جلب مشارکت (عضوپذیری)، استقلال را می توان نام برد، که در ماندگاری آن نیز تاثیر به سزایی دارد. در این راستا توسعه پایدار رویکردي جامع به بهبودبخشی کیفیت زندگی مردم در جهت تحقق رفاه اقتصادي، اجتماعی و محیطی در مجموعه روستا می باشد. با این پیش فرض و با توجه به مطالب گذشته که در این وبلاگ خدمت عزیزان عرضه شده است، خداوند توفیق به ماداد تا اولین جلسه گردهم آیی جوانان روستا در تاریخ روز جمعه 24 تیر 1400 در حسینیه روستا تشکیل شود. با توجه به اینکه تمام حضار در جلسه به این مهم واقف بودندکه روستا دارای مشکلات عدیده ای است، لزوم مشارکت جمعی برای مقابل با آن معضلات و مشکلات خیلی ضروری به نظر می رسد. در این جلسه پس از بیان مشکلات توسط حاظرین، تاکید شد برای مقابله با مشکلات به یک گروه جهادی نیاز است که با انتخاب جوانان دلسوز و پا به کار در یک مشارکت جمعی سازمان یافته،آستین را بالا بزنند و وارد یک فعالیت خداپسندانه در سطح روستا گردند. اولین کار خوب و زیبایی که در این جلسه انجام گرفت، نام تشکل بود که بعد از بررسی چندین نام، نام«کارگروه توسعه پایدار روستای طنجور » مورد توافق قرار گرفت. این کار گروه اینشاالله تحت لوای همین نام به صورت یک تشکیلات سازمانی مردمی، با یک ساختار منظم برای رفع معضلات و مشکلات روستا به کمک تمامی اهالی روستا و شورای اسلامی روستا، خواهد رفت و رضایت خدا و خلق خدا را اینشاالله بدست خواهند آورد. این کارگروه با شورای اسلامی روستا دارای اهداف مشترکی است و هرگز در مقابل شورای اسلامی روستا قرار نخواهد گرفت. شورای اسلامی یک نهاد مردمی دولتی است و دارای وظایف خاصی است وبه خاطر نیروهای اندک و مسائل دیگرقدرت اجرایی آنچنانی ندارد. قدرت اجرایی شورای اسلامی، دهیار است و دهیار به تنهایی قادر به حل تمام مشکلات و معضلات روستا نخواهد بود. در کارگروه توسعه پایدار روستای طنجور کل جوانان و اهالی روستا فعالیت دارند و به هیچ سازمان و ادارات دولتی وابسته نیست. یکی از منابع مهمی که این کارگروه دارد، مردم هستند که خودشان آنرا بوجود آمرده اند و خودشان آنرا اداره می کنند و آنرا پشتیبانی خواهند کرد. فعالیت«کارگروه توسعه پایدار روستای طنجور» در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عمران می باشد. 1 - فعالیت های فرهنگی شامل: قرآنی (حفظ، قرائت، روخوانی) تشکیل کلاسهای پرورشی و معرفتی(اخلاق، احکام،) اردو و ... در این کلاس ها برای خواهران و برادران جداگانه کلاس ها تشکیل خواهد شد. 2 - فعالیتهای اجتماعی: قبل از آنکه به فهرست فعالیت های اجتماعی بپردازیم، تعریفی از مسئولیت اجتماعی داشته باشیم. "تمام افراد روستا بخصوص آنهائیکه توانائی فکری، مالی دارند، نسبت به تمام اهالی روستا و فضایی که در آن فعالیت می کنند(خود روستا) باید احساس مسئولیت کرده و در این راستا تلاش هایی را انجام دهند." اول همسایه بعد خانه و خانواده خودمان، یکی از آموزه های دین اسلام است نسبت به مسئولیت اجتماعی. و این تفکر زمانی به وقوع می پیوندد که شخص نسبت به مشکلات و معضلات روستا بی تفاوت نباشد و تحت تاثیر قرار گیرد. به قول سعدی: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار آموزش مهارت زندگی (کسب و کار)و مشاوره های خانواده(افزایش سطح آگاهی موجب توسعه فکری، افزایش بهداشت و نشاط اجتماعی می شود.)، نشاط اجتماعی مشکلات اجتماعی روستا: بیکاری معضل بزرگ جامعه ما است که به همراه خود پیامدهای ناخوشایندی را برای خانواده و فرد بیکار میآورد؛ مشکلاتی از قبیل فقر اقتصادی، مشکلات روحی و روانی، افت ارتباطات خانوادگی، مشاجره، خلافکاری و عدم توجه به بنیانهای خانواده. اینها همه مشکلاتی است که فرد بیکار و خانواده او با آن دست به گریبان هستند. این مشکلات باعث میشود درون خانواده با ناهماهنگی و عدم ثبات روبهرو شود راه حل از بین بردن این معضل اجتماعی: کارآفرینی اجتماعی را میتوان نوعی فعالیت بشر دوستانه از طریق کسب و کارهای کوچک و بزرگ دانست که هدف اصلی آن حل مسائل و آسیبهای اجتماعی است، که در جامعه روستا وجود دارند. در واقع کارآفرینان اجتماعی تصمیم دارند از طریق تعریف و پیادهسازی مدلهای جدید کسب و کار و ارائه مفاهیم جدیدی از کمک کردن، به یاری محرومان و افراد نیازمند بپردازند و از این طریق میان برنامههای خیرخواهانه و فعالیتهای اجتماعی رابطه برقرار کنند. کارآفرینی به عنوان پدیدهای نوین در توسعه اقتصادی فرهنگی و اجتماعی یک جامعه، نقش مؤثری در توسعه و پیشرفت روستای طنجور میتواند ایفا کند زیرا که این روستا پتانسیلهای لازم برای حرکتهای عظیم اجتماعی را دارد که تا کنون به آن توجه نشده است. اعتمادسازی و افزایش میزان مشارکت مردم را بهترین راهکار برای رفع مشکلات اجتماعی اعلام کرد. اعتیاد: یکی از مشکلات و معضلات بزرگ که از لحاظ بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی عوارض جبران ناپذیری را به مردم روستا تحمیل می کند، اعتیاد به مواد مخدر محسوب می شود. گسترش این آسیب اجتماعی، هنجارهای اخلاقی، فرهنگی و ارزش های جامعه روستا را نشانه رفته است. اعتیاد به عنوان نوعی بیماری اجتماعی پدیدار شده و عوارض روانی و جسمی نیز با خود به همراه دارد. اعتیاد علاوه بر ایجاد تغییرات فیزیکی در فرد، تغییرات روانشناختی را نیز با خود به همراه دارد. از آنجایی که مصرف مواد مخدر، با تغییرات شیمیایی محیط مغز همراه است، شخصیت فرد مصرف کننده نیز بشدت تحت شعاع این تغییرات قرار می گیرد. تمام ابعاد زندگی یک فرد معتاد حول محور اعتیاد می چرخد و این روند تمام فکر، ذهن و حتی فعالیت های شخص را در بر می گیرد. این آسیب اجتماعی می تواند همه اقشار یک جامعه روستا را درگیر خود نماید. مواد مخدر بر جنبه هایی از مغز که نظارت و کنترل بر روی نیازهای مهم و اساسی انسان را دارند، مسلط شده و این ابعاد مغز را مطیع خود می سازد. پدیده اعتیاد، منحصر به طبقه خاصی از نظر اجتماعی نیست و هر طبقه و هر قشری را می تواند به دام خود رهنمون سازد. اگرچه ممکن است اعتیاد به عنوان یکی از آسیب های بزرگ اجتماعی برای همیشه ریشه کن نشود. اما با اندیشیدن تمهیدات مناسب و اقدامات مقتضی می توان با کنترل و مسلط شدن بر این معضل خانمان سوز، از یک بحران و رکود اجتماعی جدی و خطرناک جلوگیری به عمل آورد. از علائم و نشانه های ظاهری این بیماری می توان گرایش به سمت انزوا طلبی و تنهایی، کاهش چشمگیر سطح عملکرد در ابعاد مختلف مانند بهداشت فردی، کاهش سطح کیفی زندگی، فراموشی زیاد، از بین رفتن تدریجی عواطف و احساسات با نزدیکان، کاهش حس مسؤولیت پذیری، نوسانات رفتاری نظیر پرخاشگری، کاهش اشتها و بیخوابی یا کم خوابی غیر طبیعی را عنوان نمود. راه حل جلوگیری از اعتیاد: یکی از اهرم های قوی برای جلوگیری از اعتیاد در جامعه روستا، سرمایه اجتماعی است. شبکه ای از روابط و پیوندهای مبتنی بر اعتماد اجتماعی بین فردی و بین گروهی و تعاملات افراد با گروه ها، و نهادهای اجتماعی است که انرژی لازم برای تسهیل کنش ها در جهت اهداف فردی و جمعی را فراهم می کند. وجود عوامل حمایت کننده مانند سرمایه اجتماعی برای پیشگیری و مبارزه با اعتیاد و بهبودی از آن امری ضروری است. در واقع می توان گفت موفقیت اجتماعی شدن امر مبارزه با مواد مخدر وابسته به کم و کیف سرمایه اجتماعی است. شواهد پژوهشی نیز حاکی از نقش و اهمیت سرمایه اجتماعی در پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با موادمخدر است. بنابراین شناخت همه جانبه و صحیح از پدیده اعتیاد و برنامه ریزی در راستای افزایش سرمایه اجتماعی و عوامل حمایت کننده می تواند راهگشای برنامه ریزی و موفقیت هر چه بیشتر در اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر باشد. مهاجرین به روستا: سومین عنصر، مهاجرد ت بعضی خلاف کار به روستا ست. مهاجرت بعضی خانوارهای به محیط روستا باعث گردیده است نظم اجتماعی را در سطح روستا برهم بزند. رعایت نکردن فرهنگ عمومی در سطح روستا، نگهداری دام(گوسفند داری) در محیط روستا، مواد مخدر فروشی در سطح روستا و... عوامل دیگر باعث گردیده است خانواده های روستا را نگران نماید. این اعمال هم سلامت جوانان روستا و هم باعث عدم روحیه نشاط آور در سطح روستا می گردد. راه حل جلوگیری از این عوامل: شورای اسلامی و دهیار روستا باید راه حلی پیدا نماید که از مهاجرت افراد خلافکار دز سطح روستا جلوگیری نماید. قبل از اینکه زمین یا خانه به آنها بفروشد از خریدار(مهاجر) اطلاعاتی (از سکونت قبلی آنها)کسب نماید و از آنها تعهد بگیرد. 3 - فعالیت های اقتصادی: فعالیت های اقتصادی در سطح روستا عبارتند از: اشتغالزایی در زمینه صنایع دستی، کسب و کار مغازه ای، کسب و کار خانگی، کسب و کار کارگاهی - صنایع دستی
محققان معتقدند نشانگرهای زیستی که گزینههای سبک زندگی را ادغام میکنند ممکن است به شناسایی افراد در معرض خطر کمک کرده و برای ارزیابی رویکردهای درمانی، جلوگیری از عوارض و تأخیر در مرگ مفید باشند. در میان نشانگرهای زیستی مبتنی بر رژیم غذایی، اسیدهای چرب هستند که آشکارا با کاهش خطر بیماری قلبی عروقی و مرگ و میر به هر علتی همراه هستند. این اسیدهای چرب شامل اُمگا ۳، EPA و DHA است که به طور معمول در ماهیهایی مانند قزل آلا و شاه ماهی یافت میشوند. همچنین مکملهایی امگا ۳ مانند مکمل روغن ماهی و روغن جلبک هم در دسترس هستند. طبق گزارش سال ۲۰۱۸ که شامل ۲۵۰۰ شرکت کننده بود که به مدت میانگین ۷.۳ سال تحت نظر بودند مشخص شد مبنای میزان EPA + DHA که شاخص اُمگا ۳ تلقی میشود، ارتباط قابل توجهی با خطر مرگ به هر دلیلی دارد. در حقیقت، افرادی که بالاترین شاخص اُمگا ۳ را داشتند در مقایسه با افرادی که پایینترین شاخص اُمگا ۳ داشتند، ۳۳ درصد کمتر در معرض خطر مرگ زودهنگام بودند. شاخص اُمگا ۳، اندازه گیری میزان EPA و DHA در غشاهای گلبول قرمز است که نشانگر وضعیت اُمگا ۳ است. شاخص اُمگا ۳ مطلوب، ۸٪ یا بالاتر، شاخص اُمگا ۳ متوسط بین ۴٪ تا ۸٪ و شاخص اُمگا ۳ پایین ۴٪ و کمتر است. شاخص اُمگا ۳ زیر ۴ درصد خطر مرگ زودرس را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. «مایکل مک برنی»، سرپرست تیم تحقیق، در این باره میگوید: «جالب است بدانید که در ژاپن، که میانگین شاخص اُمگا ۳ بیش از ۸٪ است، طول عمر تخمین زده شده حدود ۵ سال بیشتر از ایالات متحده است که میانگین شاخص اُمگا ۳ آن حدود ۵ درصد است. از اینرو، عملاً مواد غذایی که شاخص اُمگا ۳ را تغییر میدهند ممکن است به افزایش طول عمر کمک کنند.» حضرت آیت الله خامنهای: سوال- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعا واجب است و عدم شرکت حرام است؟ ج) شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی است. سوال- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟ ج) واجب عینی است. سوال- با توجه به اینکه زن جهت شرکت در انتخابات میبایست از منزل خارج شود آیا واجب است از شوهر اجازه بگیرد؟ و اگر شوهر به همسرش اجازه شرکت در انتخابات را ندهد یا رضایت نداشته باشد تکلیف زن چیست؟ حضرت آیت الله مکارم شیرازی: سوال- آیا شرکت نکردن در انتخابات معصیت و گناه است؟ آری، ترک آن بدون عذر شرعی جایز نیست. سوال- چرا شرکت در انتخابات لازم است؟ ج) همانطور که حفظ جان، مال، ناموس، دین و کشور واجب است و باید اینها را حفظ کنیم، رأی دادن نیز که مقدمه حفظ این موارد است واجب است. به عبارت دیگر مقدمه واجب نیز واجب است. سوال- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟ ج) شرکت در انتخابات برای همگان لازم و واجب است و واجب عینی میباشد. سوال- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعا واجب است؟ ج) شرکت در انتخابات برای همگان لازم و واجب است. سوال- آیا عدم شرکت در انتخابات از نظر دینی اشکال دارد؟ اگر این گونه است انداختن رأی سفید چه حکمی دارد؟ ج) شرکت نکردن در انتخابات جایز نیست و اگر به شخص خاصی اعتماد نکردید میتوانید رأی سفید بدهید؛ ولی تا جایی که ممکن است رأی سفید ندهید حضرت آیت الله جوادی آملی: سوال- در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل آزادی در انتخابات پذیرفته شده است؛ ولی رهبری مردم را ملزم میکند که در انتخابات شرکت کنند. آیا کسی که در انتخابات شرکت نمیکند، کار واجبی را ترک کرده است یا دستور رهبر، امر ارشادی است؟ تقویت نظام اسلامی با شرکت در انتخابات و مانند آن لازم است؛ لیکن هر فردی در انتخاب نماینده و رأی به کاندیدا آزاد است. البته رعایت مصالح نظام اسلامی و امت مسلمان لازم است. حضرت آیت الله جعفر سبحانی: سؤال- نظر شما در مورد شرکت در انتخابات چیست؟ ج) سرنوشت نظام اسلامی و کشور بستگی دارد که در انتخابات شرکت کنیم و به افراد متدین و ملتزم به اسلام و قوانین و توانا بر اداره کشور رأی دهیم. والله العالم پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری www.leader.ir، استفتائات جدیدی در مورد «احکام انتخابات» به روز رسانی و منتشر کرد. معیارهای نامزد اصلح س۸. به نظر معظم له معیارهای نامزد اصلح چه مواردی است؟ ج. با وجود شرایط قانونی، اهم معیارهای اصلح به شرح زیر است: - تدیّن؛ تعهّد و خوشنامی؛ وفاداری به انقلاب و ایستادگی در راه آن؛ عزم، اراده و نفوذ ناپذیری در مقابل دشمن و افراد ناصالح؛ دارای برنامه و کفایت لازم؛ مرعوب نشدن در مقابل دشمنان؛ ساده زیستی و دوری خود و بستگان از اشرافی گری؛ مردمی و آشنا به درد مردم، خدمتگزاری؛ اعتقاد واقعی به راه امام راحل (ره)؛ تقید به مسائل اخلاقی نظیر پرهیز از معامله گری، رشوه و توصیه پذیری و توجه به منافع طبقات محروم جامعه؛ تثبیت مواضع عزت آفرین، صحیح، عاقلانه و حکیمانه انقلاب و نظام؛ پرهیز از اسراف یا هزینه از بیت المال یا اموال شبهه ناک در تبلیغات و غیر آن؛ پرهیز از طرح اموری که در اختیار آنها نیست؛ شناخت اولویتها و فوریتهای نظام و مردم و پرداختن به آنها؛ وظیفه شخص در صورت نشناختن نامزد اصلح س۹. اگر اصلح را نشناسیم وظیفه چیست؟ از طرفی اگر تحقیق کنیم و به شخص اصلح نرسیم می توانیم در انتخابات شرکت نکنیم؟ ج. در تشخیص فرد اصلح می توانید از کسانی که به لحاظ تعهد دینی و بصیرت انقلابی مورد اعتمادند، کمک بگیرید و در هر صورت شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی است. لزوم حلالیت طلبی برای غیبت و تهمت در انتخابات س۱۶. وظیفه اشخاصی که در جریان انتخابات، تخلفات تبلیغاتی از قبیل هتک حرمت اشخاص، تهمت، غیبت و مواردی از این قبیل را مرتکب شده اند، چیست؟ ج. درصورتی که حلالیت طلبیدن مفسده نداشته باشد باید از آنها حلالیت بطلبد و در صورت امکان جبران نماید مثلا گفته های خود را به هر کس که رسانده تکذیب کند. حرام بودن درآمد ناشی از انتشار دروغ و شایعه در انتخابات س۱۷. کسب درآمد ناشی از پخش دروغ و شایعه در فضای مجازی در ایام انتخابات چه حکمی دارد؟ ج. اینگونه کسب درآمد، حرام است. رأی دادن در مسجد برای جنب و حائض س۱۸. با توجه به اهمیت شرکت در انتخابات در مراحل مختلف و از سوی دیگر، مستقر بودن برخی صندوقهای اخذ رأی در مساجد، آیا رفتن به مسجد در حال جنابت و حیض، برای عملکردن به این وظیفه مهم سیاسی عبادی جائز است؟ ج. باید به مناطقی بروند که صندوق در غیر مسجد باشد. رعایت حق الناس برای تبلیغات انتخاباتی س۱۹. حکم شرعی چسباندن پوسترهای تبلیغاتی در مکانی که صاحب آن مکان راضی نیست، چیست؟ اگر باعث کثیفی نمای ساختمان یا آسیبزدن به آن شود، آیا فرد، ضامن است؟ ج. اگر عرفاً تصرف در مال او محسوب شود، حرام است و ضامن خسارات وارد شده میباشد. وعده های خلاف واقع یا غیر قانونی نامزد انتخابات س۲۰. اگر نامزد انتخابات در تبلیغات خود وعدههای نادرست و خلاف واقع یا وعدههایی خارج از توان و وظایف نمایندگی به مردم بدهد، آیا این کار جایز است؟ ج. نباید وعدههایی بدهد که توان انجام آن را ندارد و یا منع قانونی دارد. انتشار دروغ درباره نامزدهای انتخابات س۲۱. در جریان انتخابات، افراد در مجالس و سخنرانی ها، دانسته یا ندانسته، موضوعات مختلفی را به نامزدها نسبت می دهند؛ آیا بازگوکردن آنها شرعاً اشکال دارد؟ ج. اگر مطالب مذکور دروغ باشد یا اهانت به شخصی باشد شرعا جایز نیست. حکم کوتاهی در انجام وظیفه انتخاباتی س۲۲. آیا کوتاهی نکردن در امور اجرایی انتخابات یک وظیفه قانونی است، یا شرعاً نیز اشکال دارد؟ ج. کوتاهی در امور اجرایی انتخابات، خیانت در امانت محسوب شده و شرعاً جایز نیست. کفاره شکستن سوگند شرعی نامزدهای انتخابات س۲۳. آیا نمایندگانی که از انجام وظایف اصلی و قانونی خود کوتاهی می کنند و بر اساس سوگند اولیه خود عمل نمی کنند شرعاً باید کفاره بدهند؟ ج. اگر سوگند شرعی با شرایط آن محقق شده باشد، شکستن آن موجب کفاره می شود. حکم چاپ و نشر آرم جمهوری اسلامی در تبلیغات انتخابات س۲۴.آرم جمهوری اسلامی در بنرها و پوسترهای تبلیغاتی وجود دارد و ممکن است برخی بدون وضو به آن دست بزنند یا به آن بیاحترامی کنند؛ در چنین صورتی، چاپ و اشاعه آن چه حکمی دارد؟ ج. چاپ و نشر آرم جمهوری اسلامی ایران اشکال ندارد، ولی بر کسی که به دستش میرسد، لازم است احکام شرعی آن را رعایت نموده و بنا بر احتیاط واجب از بیاحترامی و نجسکردن و مسّ بدون وضوی آن خودداری کند. حکم چاپ و نشر اسماء متبرکه در تبلیغات انتخابات س۲۵. اگر اسم برخی از نامزدها از قبیل عبدالله که کلمه «الله» در آنها وجود دارد، در اوراق تبلیغاتی یا پوسترها چاپ شده، در اختیار مردم قرار گیرد، چه حکمی دارد؟ ج. مسّ لفظ جلاله بدون وضو جایز نیست، اگرچه جزئی از یک اسم مرکب باشد. ولی چاپ و نشر آن اشکالی ندارد. دور انداختن اقلام و برگه های تبلیغاتی دارای اسماء متبرکه س۲۶. آیا لازم است هنگام انتخابات، مأموران شهرداری پس از گردآوری برگههای تبلیغاتی آنها را بهخاطر داشتن اسماء متبرکه یا آیات قرآن بررسی کنند؟ آیا میتوانند آنها را به سطل زباله بیاندازند؟ ج. فحص و بررسی لازم نیست و تا زمانی که وجود اسماء جلاله یا آیات قرانی در آنها احراز نشود، انداختن آن در سطل زباله اشکال ندارد. از بین بردن اقلام و برگه های تبلیغاتی دارای اسماء متبرکه س۲۷. اگر کارگر شهرداری بعد از گردآوری کاغذها و اوراق انتخاباتی یقین داشته باشد که در لابهلای آنها اسماء متبرکه یا آیات قرانی وجود دارد، در این صورت چه وظیفهای دارد؟ آیا باید آنها را جدا کند؟ ج. جدا کردن اسماء متبرکه لازم نیست و میتوانند همه آنها را یکجا به وسیله آب تبدیل به خمیر کنند. اسراف در تبلیغات انتخاباتی س۲۸. آیا چاپ گسترده اوراق تبلیغاتی که اکثراً بدون مطالعه در معابر رها شده، یا سر از سطل زباله در می آورند، جایز است؟ ج. تبلیغات انتخاباتی مطابق قوانین اشکالی ندارد ولی باید از روش هایی استفاده نمایند که اسراف در آن رخ ندهد. فعالیت انتخاباتی کارمند در ساعات اداری س۲۹. اگر کارمند دولتی در وقت اداری به انجام اموری از قبیل تبلیغ برای نامزد دلخواه خود بپردازد، جایز است؟ ج. در ساعات اداری باید طبق مقررات اداری به انجام وظایف محوله خود بپردازد و برای فعالیت های غیر مرتبط مطابق قوانین مرخصی بگیرد. نظرسازی و انتشار نظرسنجی دروغین در انتخابات س۳۰. انتشار هرگونه نتایج نظرسازی و نظرسنجی کاذب درباره انتخابات و نامزدهای انتخابات چه حکمی دارد؟ ج. دروغ و فریب و تقلب در انتخابات، جایز نیست. خودستایی و غرور در تبلیغات نامزدهای انتخاباتی س۳۱. آیا تبلیغِ نامزدها درباره مهارتها و توانایی هایشان، خودستایی و غرور محسوب میشود؟ ج. خودستایی و غرور از صفات رذیلهای است که انسان بهخاطر هوای نفس به دنبال آنها است تا فخرفروشی کند اما بیان مهارتها و تواناییها اگر برای روشنگری بوده باشد، اشکالی ندارد. ریا در تبلیغات نامزدهای انتخاباتی س۳۲. آیا نامزدها مجاز هستند برای روشنگری در انتخابات و کسب رأی رفتارها و کارهای خداپسندانه خود را بازگو کنند؟ آیا این کار ریا محسوب نمیشود؟ ج. اعمال ریاکارانه زمانی صدق میکند که هدف انسان، نشاندادن دینداری خود به دیگران باشد؛ اما اگر با اهداف مقدس، اعمال خود را بازگو کند، ریا محسوب نمیشود. اجازه شوهر برای نامزدی زنان در انتخابات س۳۳. نامزدی زنان در انتخابات مجلس یا شوراها، درصورتیکه شوهر او راضی نباشد، چه حکمی دارد؟ ج. شرکت در انتخابات برای بانوانی که شرایط لازم را دارند منوط به اجازه شوهر نیست، لکن در صورتی که نامزدی در انتخابات بر ایشان متعین نباشد باید از انجام اموری که موجب تضییع حق شوهر میشود اجتناب کنند. بیان اندیشه های نادرست، اشتباهات سیاسی و فساد مالی نامزدها در انتخابات س۳۴. آیا در مناظرات تبلیغاتی یا سخنرانیهای عمومی بیان اندیشههای نادرست نامزدها یا اشتباهات سیاسی یا فساد مالی آنها جایز است؟ اگر با قصد روشنگری افکار عمومی باشد، چه حکمی دارد؟ ج. در صورتیکه برای شناخت آنها لازم باشد و قصد هتک و اهانت نباشد، مانعی ندارد و گفتن نکات منفی در چارچوب قانون مانع ندارد. انتقاد نامزدها از عملکرد مسئولان در انتخابات س۳۵. آیا انتقاد نامزدها در تبلیغات انتخاباتی از عملکرد مسئولان قبلی شرعاً اشکال دارد؟ ج. بیان ضوابط و شرایط و نقدکردن دیگران جهت روشنشدن اذهان، مانعی ندارد ولی باید از هتک حرمت و تهمت و توهین اجتناب نمود. تخریب غیر مستقیم عملکرد نامزد دیگر در انتخابات س۳۶. اگر تعریف نامزدی از برنامه خود بهصورت غیرمستقیم باعث تخریب عملکرد نامزدهای دیگر شود، اشکال دارد؟ ج. نقدکردن مستقیم یا غیرمستقیم دیگران برای روشنشدن اذهان مانعی ندارد. وظیفه مردم در قبال انتشار دروغ و شایعه در انتخابات س۳۷. افراد عادی و عموم مردم در قبال شایعات و مطالب دروغی که در فضای مجازی پخش و منتشر می شود، چه وظیفهای دارند؟ ج. وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به عهده همه افراد جامعه می باشد و باید از شایعات و مطالب دروغ جلوگیری کرد. تخلف از قوانین جمهوری اسلامی در انتخابات س۳۸. تخلف از قوانین و مقررات جمهوری اسلامی در مسائل مربوط به انتخابات چه حکمی دارد؟ ج. مخالفت با قوانین برای هیچکس و در هیچجا جایز نیست. حکم عدم شرکت در انتخابات به جهت عملکرد مسئولان س۳۹. آیا ضعف و سستی برخی از مسئولان در اداره کشور را می توان دلیل شرکتنکردن در انتخابات قرار داد؟ ج. خیر، دلیل مذکور مانع از عمل به وظیفه شرعی نمی باشد.
#نهج_البلاغه ▫️أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِین وَسَدَادَ طَرِیق، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ اى مردم ! هر کس از برادر مسلمانش استوارى در دین و درستى روش را مشاهده کند، باید به سخنانى که این و آن در نکوهش او مى گویند گوش فرا ندهد. خطبه١۴١
اسرائیل یک کشور نیست، اسرائیل خط مقدم و سمبل کل استعمار غرب در جهان اسلام است. یعنی وقتی این رژیم اشغالگر ضربه میخورد در واقع کل جبهه استکبار غربی و جهانی ضربه خورده است. حتی شوروی سابق و کمونیستها هم با اسرائیل مشکل نداشتند و اصلاً سه کشوری که اسرائیل را زودتر از بقیه به رسمیت شناختند آمریکا و آل سعود و شوروی کمونیستی بودند. شرق و غرب جهان اسلام را میان خود تقسیم کرده و موجودیت صهیونیزم را لازم می دانستند.برای نخستین بار در تاریخ صهیونیزم بود که علیرغم حمایت شرق و غرب در چهار جنگ شکست خوردند که سابقه نداشت، آنان نسبت به دشمن در واقع با دست خالی جنگیدند، همه دنیا میدانند و دشمنان هم بارها و بارها دیدند. که حزبالله، عصارة تجربه ۸ سال دفاع مقدس بود ،حماس و جهاد اسلامی فلسطین هم اساساً تداوم فلسطینی همان منطق و روش حزبالله بود. بنابراین امام حسین(ع) هنوز دارد حکومت سرنگون میکند. این فقط بنیامیه نبود که سرنگون کرد. بعضی گمان میکنند بنیامیه پس از عاشورا ادامه حیات داده است! حال آنکه چند سال پس از عاشورا شاخه سفیانی بنی امیه سقوط کرد و در واقع یزید دومین و آخرین پادشاه سفیانی بود و سپس با فاصله یکی دو ماه بعد از مرگ او قدرت به شاخه مروانی رسید سیدالشهداء(ع) علاوه بر آن ضربه اصلی که به مشروعیت و اقتدار رژیم اموی زدند ، ضربه گفتمانی فراتاریخی فرود آوردند که تا همین الآن ، روشنفکران، محرومان، انقلابیون، آزادیخواهان و آزادگان به نام امام حسین(ع) افتخار میکنند و دشمنان بشریت از نام امام حسین(ع) میترسند حتی گاندی هندو که ملت را به خیابانها و بیابان ها کشاند و انگلستان را در هند مجبور به عقبنشینی کرد وقتی پرسیدند روش مبارزه صبر و مقاومت را از کجا الهام گرفتید؟ ایشان گفت انقلاب هند، مدیون حسینبنعلی است (اشعث بن قیس یکی از مهم ترین فرماندهان لشکر حضرت علی(ع) در جنگ صفین)بود. هر ناراحتى در خلافت على(ع) پیش مىآمد و هر اضطرابى که روى داد، اصل آن اشعث بود.حتى اگر اشعث نبود، جنگ نهروان پیش نمىآمد و حتی امام(ع) با اصحاب نهروان براى جنگ معاویه مىرفت و شام را تصرف مىکرد، زیرا آنان موافقت خود را با امام اعلام نموده بودند. توجّه داشته باشید: مهم این است که در هر دورهای از دورهها ما بفهمیم دشمنیِ دشمن چگونه است و چهکار دارد با ما میکند؛ نقشهی دشمن را بفهمیم؛ درست مثل جنگ نظامی. در جنگ نظامی اگر شما توانستی حدس بزنی که نقشهی دشمن چیست، پیشگیری میکنی، خودت را آماده میکنی؛ یا دفاعِ خوب میکنی یا حملهی پیشدستانه میکنی؛ در جنگ نظامی اینجوری است. در جنگ تبلیغاتی، در جنگ اقتصادی، در جنگ فرهنگی، در جنگ امنیّتی، در جنگ نفوذ -اینها همه جنگ است- در همهی اینها قضیّه این است: باید حدس بزنید دشمن چهکار میخواهد بکند. امروز حدس زدن ندارد؛ برای هر آدم آگاهی، روشن است. هزاران توپخانه -توپخانهی دروغپردازی، توپخانهی بزرگنمایی مشکلات- به سمت این ملّت از راههایی که امروز وجود دارد و دیروز وجود نداشت، مشغول شلّیکند. ما در مورد فضای مجازی این را میگوییم ؛ میگوییم مواظب شلّیک توپخانهی دشمن باشید در این فضا؛ حواستان باشد. از این فضا، دشمن علیه هویّت شما، موجودیّت شما، نظام شما، انقلاب شما استفاده نکند. آمارهای بیپایه میدهند، دروغ میگویند، نسبت دروغ میدهند، چهرههای مورد قبول مردم را -که باید مردم به اینها اعتقاد داشته باشند- تخریب میکنند، موفّقیّتهای انقلاب را کتمان میکنند، دروغانگاری میکنند؛ ناموفّقیّتها را، ضعفها را، کاستیها را اگر یکی است هزار تا جلوه میدهند، اگر یکجا است به همهجا تعمیم میدهند؛ کارهای دشمن اینها است دیگر؛ اینها کارهای دشمن است؛ برای چه؟ برای اینکه راز پیروزی انقلاب اسلامی را دشمن فهمیده؛ رازش اعتقاد مردم و ایمان مردم است؛ میخواهد این ایمان را از بین ببرد. حالا اگر در طبقات سنین بالا نتوانست، [میخواهد] این اعتقاد را در جوان و نوجوان و نسل نو از بین ببرد که دیگر مردم پشت سر این انقلاب و این نظام نَایستند؛ هدفش این است. اینکه مردم را ناامید کنند، مردم را بدبین کنند، اعتماد به نفس مردم را بگیرند، آینده را تاریک نشان بدهند، کاری است که امروز دشمن دارد میکند.
قسمتی از بیانات رهبر معظم در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
در آستانهی هشتمین سالگرد حماسهی نهم دیماه ۱۳۸۸
نور هدایتاستکبار و تکبّر از سرچشمههای مهمّ بسیاری از گناهان است. در منابع اسلامی آمده، اوّل گناهی که در عالَم انجام گرفت گناه ابلیس بود و آن هم ناشی از استکبار بود که منتهی به کفر، بلکه به ستیز با خداوند شد. 1. تکبّر در مقابل خداوند:یعنی عدم تسلیم که منتهی به نافرمانی پروردگار میشود و این همان عدم ایمان است. قرآن میفرماید: (إنَّ الَّذِینَ یَستکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ) . (1) 2. تکبّر در مقابل بندگان خدا:
|
مامی امامان شیعه علیهمالسلام به شهادت رسیدهاند، به شمشیر -مانند امیرالمؤمنین و حسین بن علی علیهما السلام- و یا به زهر و سم. آنان علاوهبر آنکه به علم و تقوی شهره روزگار خود بودند، در میان مردم به عنوان فرزندان رسول خدا(ص) و اعضای خاندان عصمت و طهارت نیز شناخته میشدند و از این روی به شهادت رساندن آن بزرگواران برای خلفای به ناحق بر کرسی خلافت نشسته بنیامیه و بنیعباس، هزینه سنگینی داشت و جلب نظر موافق مردم با حکومتشان در آن بود که این ستارگان آسمان علم و تقوی و وابستگان به خاندان رسولالله(ص) را گرامی بدارند و تکریم کنند تا از این طریق در میان مردم روزگار خویش دوستدار اسلام معرفی شوند نه اینکه آنان را به شهادت رسانده و بدبینی مردم را علیه خود برانگیزند. اما، خلفای جور میدیدند که امامان بزرگوار شیعه مبارزه با ظالمان و ستمگران را رسالت خود میدانند و در هیچ حال از انجام این وظیفه الهی دست نمیکشند از این روی خلفای جور برای حفظ و ادامه حاکمیتهای ظالمانه خود هزینه سنگین به شهادت رساندن آنان را تحمل میکردند. اگر امامان شیعه علیهمالسلام آنگونه که تحریفکنندگان ادعا میکنند، به سیاست و امور حکومت کاری نداشتند، حاکمان جور برای به شهادت رساندن آنان چه انگیزهای داشتند؟ امام موسی کاظم، هفتمین امام مظلوم ما از این روی به شهادت رسید.
در سوگ آن ولی خدا، گفت و شنود امروز را به سرودهای از شاعر متعهد کشورمان، برادر رضا اسماعیلی اختصاص
میدهیم؛
اين روزها، ماييم و اندوهي اهورايي
زنداني دهليزهاي سرد تنهايي
اين روزها، ماييم و لبخند شهيد تو
چون لاله مشغوليم با مشق شكيبايي
اين روزها، افسوس! از وصل تو محروميم
ماييم و كابوس فراق و طعم تنهايي
اين روزها، ما تشنه نوشيدن عشقيم
اي كاش ميدادي به ما يك جرعه شيدايي
دور از تو يا مولا! خزاني زرد و دلگيريم
ما را بهاري كن، تو اي روح شكوفايي
ما شيعه عشقيم، اهل بيت خورشيديم
ما را تو پير و مُرشدي، ما را تو مولايي
ما را اجابت كن، تو اي آيينه هفتم
تا سهم روح ما شود آيينه پيمايي
كردي غروبي سرخ، اما خوب ميدانم
فردا به عرش عشق، مهر عالمآرايي
گفتم «غزل - اشكي» براي نور مظلومت
امشب عزا دارم تو را، نور اهورايي
محمد پازوکی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: این روزها اگر آنقدر مستطیع باشید که توان خرید مرغ کیلویی ۲۸ هزارتومان را داشته باشید، شاید بازهم در کفِ به دندان کشیدن یک رانش بمانید!
چرا که دیگر فقط بحث پول و سرمایه نیست، امروز برای رسیدن به این گوشت سفید دلربا، باید لوکِ خوششانس هم باشید. در واقع اگر شانس نداشته باشید، حتی مرغ ۲۸ هزارتومانی هم پیدا نخواهید کرد.
البته پر واضح و مبرهن است که خوردن مرغ نیز همانند گوشت قرمز و موز برای بدن مضر است. چرا؟ چراییش را نمیدانم، ولی از آن جهت که این واضح و مبرهن علمی را از دهان مسئولین متعددی شنیدهام، از باب ازدیاد سند و خبر متواتر به یقین رسیدهام. (یعنی مجبورم به یقین برسم آقای قاضی).
بر همین اساس، دلیل گرانی گوشت قرمز را هم چند روز پیش یکی از مسئولین گفت: خرید هیجانی و کاذب مردم در آستانه عید نوروز! بله، از هر طرف که به ماجرا نگاه کنیم، ما مردم مقصر اصلی گرانیها هستیم. مگر ندیدید آن زمان که نمیتوانستیم گوشت بخریم، کشور دچار هیچ مشکلی نشده بود؟ به راستی چرا حالا که عیدی پایان سال را گرفتهایم و پارو نداریم برای جابجا کردن پولهایمان، کشور را دچار بحران گرانی و قحطی میکنیم؟
اصلا چه معنا میدهد که همه باهم یکدفعه هوس گوشت بکنیم و گوشت و مرغ بخریم؟ قطعا یکجای کار میلنگد، به نظر بنده که حتما پای استکبار جهانی و دولتهای متخاصم خارجی درمیان است. اینان نخواهند گذاشت که طرح سهمیهبندی گوشتخوردن ما به ثمر بنشیند. چه اشکالی دارد که چند خانواده در دی ماه گوشت و مرغ بخورند، چند خانواده هم در اسفند؟ معدودی هم کلا نخورند، هشتاد میلیون نخورده در میان اکثریتِ پنج میلیونی گوشتخوار که چیزی نیست. هست؟
ولی فارغ از نقش دشمن در این مساله، خود ماهم مقصریم، باید کمی از شکمپرستی دست بکشیم. باید خود را اصلاح کنیم، باید...
خب حالا که خوب متنبه شدید، برایتان یک پیشنهاد وسوسهانگیز نیز دارم! اگر با آمریکا مجددا مذاکره کنیم، تمامی این مشکلات بالمره حل میشود! آن زمان میتوانید هر وقت که بخواهید گوشت بخورید و هر زمان که اراده کنید لوک خوششانس باشید و مرغ بخرید. البته نه مرغ ۲۸ هزارتومانیِ پر ضرر! مرغ ۱۱ هزارتومانی، هم ارزان است و هم برای بدن مفید. شاید شما ندانید اما مایی که دستی در پژوهش مقالات علمی آمریکا و اروپا داریم به قطعیت میتوانیم بگوییم که مرغ اروپایی-امریکایی یک غذای سالم و البته ارزان است.
نتیجه اینکه علاج تمام مشکلات کشور مذاکره است. اگر مرغ نداریم، اگر گوشت نداریم، اگر موز نداریم، اگر به مرغداریها نهاده لازم را نمیدهیم، اگر میخواهید چندهزار جوجه را دوباره زنده به گور نکنیم، اگر به فکر آینده مملکت هستید، باید مذاکره کنیم. ما دیگر باتجربه شدهایم، اینبار در مذاکرات بجای گلابی، گوشت و موز مطالبه میکنیم، هم خوشمزهتر است و هم خوشفرمتر.
در انتها سخنی با مخالفانِ بیسواد این مطلب، اصلا شما گوسفندان غربی را دیدهاید!؟ اصلا شما مزه موز آمریکایی را تابحال چشیدهاید!؟ موز آمریکایی از گلابیهای برجام هم شیرینتر است. شما تندروها بگذارید ما کارمان را بکنیم، بگذارید در انتخابات ۱۴۰۰ بازهم به ما رای بدهند تا دوباره مذاکره کنیم و نتیجه را دوباره ببینید. ای بیسوادانِ بیشناسنامه و کلی فحش دیگر!
شکسته شدن مقاومت
در لحظاتی که شمشیر
مالک اشتر در حال اصابت
به عمود خیمه معاویه است؛
یک تجربه تلخ تاریخی
در حافظه شیعیان است
که به هر قیمتی نبایستی
تکرار شود.
یک عامل مهم زیر ساخت توسعه روستایی، که هم در حوزه سلامت مفید می باشد و هم در زیباسازی روستا و نقش مهمی هم در محیط زیست دارد، درخت کاری است. یکی از نعمتهای الهی که در قرآن کریم بسیار بر آن تأکید شده است، درخت است. درخت از گرانبهاترین آفریدههای خداوند دانا برای انسان است و به دلیل نقش حیاتی که در زندگی تمامی موجودات زنده، به خصوص انسانها دارا میباشد در اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته است.
گیاهان و درختان، سهمی بسزا و نقشی بسیار مهم در زندگی بشر دارند. تلطیف هوا، تعادل دمای محیط، حفاظت از خاک و تأمین بخشی از مواد غذایی مورد نیاز انسان، اندکی از سودمندیهای فراوان آنها است. اسلام مردمان را به تماشای گیاهان سرسبز و نگاه به مناظر جذاب آنها دعوت کرده است. چنانکه در فرمودههای معصومین(علیهم السلام) از تأثیر مثبت گیاهان بر جسم و جان آدمی آثار بسیاری به ما رسیده است.
امام صادق علیه السلام به مفضل میفرماید: «... مَعَ مَا فِی النَّبَاتِ مِنَ التَّلَذُّذِ بِحُسْنِ مَنْظَرِهِ وَ نَضَارَتِهِ الَّتِی لَا یُعَدُّ لَهَا شَیْ ءٌ مِنْ مَنَاظِرِ الْعَالَمِ وَ مَلَاهِیهِ؛ (۲) نگریستن به گلهای رنگارنگ و درختان سرسبز و خرم، چنان لذتی به آدمی میبخشد که هیچ لذتی را با آن برابر نمیتوان کرد.»
درخت به عنوان یکی از نشانههای بینظیر قدرت خدای یکتاست که منبع کشف و شهود زیادی برای مردم خداشناس به حساب میآید. ریشه، ساقه، شاخه، برگ، تنه، سایه و حتی نفس کشیدن درخت هم برای ما، انسانها، منشأ خیروبرکتهای زیادی است که اگر چشم بینا و دل هوشیار داشته باشیم میتوانیم به اندازه ظرفیت خودمان، قدرت و حکمت خالق یکتا را در آن درک کنیم. در قرآن کریم هم ضمن اشاره به شگفتیهای خلقت، به درخت اشاره شده و موارد بسیاری از خیروبرکتهای این مخلوق خدا یادآوری شده است.
اگر آب مایه حیات است، رنگ سبز نشانگر طراوت و زندگی است چرا که طبیعت با این رنگ لباس حیات به تن میکند.
خداوند متعال این شگفتی را به صورت زیبا ترسیم کرده و میفرماید: "و جعلنا من الماء کل شیء حی" یعنی به وسیله آب هر چیزی را زنده قرار دادیم.
"فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه حقیراء" به وسیله آب هر گونه گیاه برآوردیم و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم.
در جای دیگری از کتاب آسمانی نیز خداوند متعال فرموده است: متکئین على رفرف خضر وعبقری حسان . بر بالشهاى سبز و فرشهاى زیبا تکیه می زنند . ( سوره الرحمن، آیه 76)
همچنین فرموده: عالیهم ثیاب سندس خضر واستَبرق وحلوا أساور من فضة وسقاهم ربهم شرابا طهورا . بر اندامشان جامه هایى از حریر نازک و سبز رنگ و دیباى ستبر است و با دستبندهایى از نقره آراسته شده اند ، و پروردگارشان باده طهور به آنان می نوشاند . ( سوره انسان، آیه 21)
رنگ سبز، رنگ گیاهان و طبیعت است و خداوند آنها را مظهر مسرت و شادی معرفی میکند: "فأنبتنا به حدائق ذات بهجهٔ" پس به وسیله آب باغهای بهجت انگیز رویانیدیم. در تعریف بهجت آورده که " البهجهٔ حسن اللون و ظهور السرور فیه" بهجت بهترین رنگ است و شادی و نشاط در آن ظهور دارد.
امام صادق (ع) نیز فرمایشی دارد که در آن به رنگ سبز اشاره شده است: سه چیز غم و غصه را از بین می برد آب، رنگ سبز و خوشرویی .
کلمه «شجر» به معنی درخت، 27 بار در آیههای قرآن به کار رفته است. در عین حال کلمهها و عبارتهای دیگری هم درباره درخت در قرآن وجود دارد که هر کدام بیانکننده یکی از ویژگیهای آن هستند. به عنوان مثال نام نخل یا درخت خرما در 20 آیه قرآن کریم تکرار شده که این تعداد در مورد هیچ درخت دیگری سابقه ندارد.
نام درخت انگور هم یازده بار با عبارتهای «عنب» و «اعناب» آمده است. در عین حال، زیتون هم درخت پربرکت و مهمی است که نامش شش بار در قرآن تکرار شده است. رمان به معنی انار هم به درخت انار گفته میشود و هم به میوه آن. این کلمه سه بار در قرآن آمده است، دو بار در مورد انار دنیایی و یک بار در مورد انار بهشتی. نام درخت سدر هم چهار مرتبه در قرآن آمده، یک بار در مورد سدر دنیایی، یک بار در مورد درخت سدر در بهشت و دو بار در مورد درختی که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در شب معراج آن را مشاهده فرمود.
«معروشه» هم یکی از انواع درخت است که نامش در قرآن آمده و منظور از آن، درختی است که مثل درخت انگور به صورت داربستی بالا میرود و رشد میکند. درواقع در قرآن یک بار به معروشات یعنی درختهای داربستی اشاره شده و یک بار به غیرمعروشات که درختهای غیر داربستی هستند.
حکمت آفرینش درخت
خداوند متعال در آیه 60 سوره مبارکه نمل به مهمترین نکته در آفرینش درخت اشاره فرموده است: «أَمَّنْ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض وَ أَنزَلَ لَکم مِّنَ السمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائقَ ذَات بَهْجَةٍ مَّا کانَ لَکمْ أَن تُنبِتُوا شجَرَهَاأَ ءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِبَلْ هُمْ قَوْمٌ یعْدِلُونَ؛ آیا بتهایی که معبود شما هستند بهترند یا کسی که آسمان و زمین را آفریده؟ و برای شما از آسمان آبی فرستاد که با آن باغهایی زیبا و سرورانگیز رویاندیم و شما قدرت نداشتید درختان آن را برویانید، آیا معبود دیگری با خداست؟ نه، آنها گروهی هستند که (از روی نادانی) مخلوقات خدا را در ردیف او قرار میدهند.»
بر اساس این آیه شریفه، نکته اساسی در مورد خلقت درخت، همان آفرینش حیات و زندگی در درون بذر و نهال است که به مرور زمان از بذری کوچک و نهالی نازک، درخت تنومندی میسازد. به همین دلیل است که در این آیه بعد از اشاره به خلقت آسمانها و زمین و بارش باران، به روییدن باغها و بستانها اشاره فرموده و یادآوری شده که به نحوه ایجاد زندگی در درختان توجه کنید که اگر اراده خداوند حکیم و توانا بر حیات درختان قرار نمیگرفت، انسانها به هیچ وجه نمیتوانستند آنها را رویانده از میوه و محصولشان بهرهمند شوند.
در کتاب توحید مفضل نوشته شده که امام صادق علیه السلام در خصوص حکمتهای مرگ درختان و تجدید حیات آنها فرمودهاند: «در انواع تدبیرها و حکمتهای نهفته در آفرینش درخت دقت کن. میبینی که هر سال میمیرد ولی حرارت غریزی آن در چوب آن میماند و مواد میوهها از آن زاده میشود و آنگاه در همهجا پراکنده شده و چنانکه غذاهای متنوع و لذیذ را به تو میدهند، میوههای گونهگون و گوارا و خوشطعم به تو تقدیم میکنند. شاخهها همانند دست بهسوی تو دراز میشوند و میوههای نیکو را در اختیارت میگذارند. این حساب و کتاب دقیق و حکمت عظیم جز تقدیرگر حکیم از آن کیست و چرا اینگونه است؟ آیا جز برای آن است که آدمی را از لذت و سود این میوهها بهره برسانند؟ شگفتا! که مردم بهجای سپاس بر نعمت، انکار منعم میکنند.»
بر اساس منابع مستند تاریخی، نه تنها شیعیان، بلکه برادران اهل سنت هم در منابع خود ثبت کردهاند که امام علی (ع) طی رویدادی شگفت، داخل خانه خدا متولد شد.
ولادت مولای متقیان حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) در مقدسترین مکان عالم یعنی کعبه امری است که تنها متعلق به شیعه نیست و غیرشیعه هم آن را نقل کردهاند.
بر این اساس، در منابع اهل تسنن از شخصی به نام یزید بن قعنب روایت شده است. در اینجا نقل اهل تسنن را روایت میکنیم چراکه بهقول شاعر: «خوشتر آن باشد که وصف دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران».
یزید بن قعنب میگوید با گروهی از قریش در کنار کعبه بودیم که ناگهان فاطمه بنت اسد در حالی که درد زایمان داشت کنار کعبه آمد و خدا را به این خانه مقدس و بانی آن سوگند داد تا درد را بر او تسکین دهد. ناگهان در مقابل چشمان حیرتزده ما دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد داخل خانه کعبه شد و دیوار به هم آمد.
شگفتزده سراغ درب کعبه رفتیم و دیدیم بسته است. سراغ کلیددار کعبه فرستادیم. او آمد و قفلی که همیشه بهراحتی گشوده میشد هرچه کرد باز نشد. فهمیدیم در آن حکمتی نهفته است.
بعد از سه شبانهروز دیوار خانه کعبه از همانجا دوباره شکفته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که نوزاد مطهر و مقدس خود را در آغوش گرفته بود بیرون آمد. دیوار کعبه مجددا به هم آمد و او خدا را سپاس گفت که به او توفیق داد نوزاد خودش را در مقدسترین مکان به دنیا آورد.
این فضیلت بزرگی است که برای هیچیک از اولیاء بزرگ الهی حاصل نشده. اگرچه مخالفان و بیمعرفتان به مقام عظیم امیرالمومنین امام علی (ع) که نتوانستهاند آن فضیلت بزرگ را انکار کنند، با جهل و تعصب کور گفتهاند بنابر نقلی پیش از علی هم «حکیم بن حزام» یکی از سران مشرکین مکه در کعبه به دنیا آمده بود که این دروغی بیش نیست.
منابع:
چهل و دو سال است پس از انقلاب و تشکیل نظام اسلامی بخشی از دولت اسلامی گرفتار تفکر و بینش غربگرایان است. این تفکر از بازرگان و بنی صدر شروع شد و پس از مدتی که در دهه شصت به صورت اندیشه های زیرین در میان مسئولان پنهان شده بود در دهه هفتاد مجددا خود را نشان داد و از آن زمان تا امروز گرفتاریها و خسارات زیادی برای کشور ایجاد نموده است.
این جریان غرب گرا کاش مسئولیت دوران مدیریت خود در دو قوه ی اصلی کشور یعنی مجریه و مقننه را می پذیرفت اما مشکل آن است که این جریان بدلیل سنخیت های فکری با اندیشه غربی از تقوی هم بهره ی کافی ندارد و نه تنها حاضر به پذیرش مسئولیت خود نیست بلکه طیف وقیح آن تمام مشکلات را به جریان انقلاب و بلکه رهبر انقلاب نسبت می دهد.
این جریان چون از دروغ و فریب ابائی ندارد تمام هزینه هایی را که خود از ابتدا تا کنون برای انقلاب ایجاد نموده است اکنون به نام انقلاب فاکتور نموده است و متاسفانه چون جبهه ی انقلاب دارای راهبرد واحد نبوده و دچار تشتت است لذا قدرت تبیین این امر را ندارد و در نتیجه مجبور به پرداخت این فاکتورهاست.
جریان غرب گرا نسبت به نظامات غربی که اکنون ناکارآمدی آن آشکار شده هنوز خوشبین است. جریان غرب گرا نسبت به سیاستمداران غربی خوشبین است. این جریان غرب گرا آن شرایط ایمانی و اعتقادی لازم را که در بند دوم قانون اساسی بدان تصریح شده ندارد. لذا اساسا در حقیقت این جریان مشروعیتی برای احراز مناصب دولت اسلامی ندارد.و فعلا در این سالیان بر اساس مصلحتها بر سر کار است و الا چنانچه جامعه در سطح بالاتری از بهرمندی از مبانی معرفت اسلامی باشد در عدم صلاحیت این افراد هیچ شبهه ای نیست.
خساراتی که این جریان بر انقلاب و اسلام در این کشور زده است صدام و امریکا وارد نکرده است. حال که بنا است ما از امریکا انتقام سخت بگیریم بنابراین گرفتن انتقام از این جریان به طریق اولی لازم است. اما چگونه؟ این انتقام نه از راههای پر تنش و هزینه آفرین و همراه با احساسات و اعتراضات و چالشهاست. راه این انتقام ،انتخاب است آنهم انتخابی درست. در حقیقت این مردم هستند که با انتخاب صحیح خود که به تعبیر رهبری در کنار مشارکت بالا نور علی نور می آفرینند انتقام سخت خود را از همه ی عقب ماندگیها و تاخیرها در رسیدن به اهداف و جریان مسبب آن خواهند گرفت.
اگر بناست با اخراج امریکا از منطقه از این رژیم جنایکار انتقام سخت خود را بگیریم این ممکن نمی شود الا اینکه قوی شویم. و اگر بخواهیم قوی شویم این نیز ممکن نیست جز با اخراج این جریان فکری و اخلاقی غربگرا از دستگاههای اداره کشور. اخراج جریان غربگرا با رای مردم از حکومت همان انتقام سخت داخلی است. و به این ترتیب انتقام سخت داخلی مقدمه ی واجب آن انتقام سخت خارجی خواهد بود
بدون اخراج عاشقان غرب و فکر غربی و متوهمین نسبت به تمدن غرب و ساده لوحان نسبت به وفای غرب به دنباله روان خود به تعبیر شهید بهشتی در نامه اسفند 59 به امام راحل مشکلات جاری مردم همچنان باقی خواهد ماند و ایجاد یک جامعه نمونه اسلامی ناممکن خواهد بود و اهداف بین المللی انقلاب اسلامی در پیشبرد جبهه مقاومت و سر برآوردن تمدن نوین اسلامی میسر نخواهد بود.
ضمنا باید مراقب نمونه های جهش یافته ی این ویروس مرموز در میان انقلابیون نیز بود. در دهه شصت پس از یک خونریزی شدید از انقلابیون توسط شاخه نظامی این جریان غربگرا و پاکسازی موقت حاکمیت از این ویروس متاسفانه بر اثر عدم مراقبتهای لازم نوع دیگری از این ویروس در میان برخی انقلابیون پدید آمد تا آنجا که از دهه هفتاد تا امروز مشاهده می کنیم همانها که با لیبرالهای اول انقلاب مبارزه کردند خود به این ویروس مبتلا شده، مردم را دلخسته کردند و انقلاب را از سرعت انداختند و برای کشور هزینه ها ایجاد نمودند.
انتقام سخت داخلی مقدمه انتقام سخت خارجی است. روش مبارزه نیز تبیین این حقایق روشن برای مردم در فضایی آرام است.
به لطف و کمک خداوند در مورحه 18\11\99 و 22\11\ 1399 در دو روز در دو محل از محوطه امامزاده یوسف (ع) سی اصله نهال درخت توت با تنه(قطر) سه یا چهار سانتیمتری کاشته شد. هیجده اصله بغل دیوار زمین چمن مصنوعی و دوازده اصله در محوطه سقاخانه و کتابخانه کاشته شد.
بعد از گذشت یکسال از کاشت درختان متاسفانه همگی خشک شدند و در اسفند 1400 برای بار دوم 35 اصله درخت به جای آنها کاشتیم.
میلاد مبارک حضرت فاطمه(س) را خدمت خواهران محترم میلاد مبارک حضرت فاطمه(س) تبریک عرض میکنم. در چنین روز مبارکی که روز مادر و زن هم نامیده میشود در عین حال در حسینیه جماران، به یاد آن مرد بزرگ تاریخساز که همین روز میلاد حضرت زهرا(س) روز تولد امام(ره) هم هست.
یک جشن تولد مختصر معرفتی در یادکرد آن احیاءگر بزرگ اسلام فاطمی در عصر جدید و در ذیل بعضی از فرمایشات حضرت فاطمه(س) عرض میکنم. اولاً وقتی از مادر و مادری سخن گفته میشود یک تشبیه فرمالیته نیست تعابیری که در مورد زن به مثابه مادر به عنوان مجاهد بزرگ بکار رفته زیاد شنیدیم ولی گاهی در معنای آن به قدر کافی متمرکز نمیشویم و فکر میکنیم تعارف است.
این جمله که «بهشت زیر پای مادران است» همه میگویند و میشنوند ولی فکر میکنند یک تعارف و تشبیه است و به صحت و دقت و اهمیت این جمله توجه ندارند و نداریم که بهشت که روی سر همه انبیاء است زیر پای مادر است. بهشت روی سر همه جا دارد همه انبیاء و اولیاء آرزوی بهشت برای همه بشر میکنند اما نوبت به مادر که میرسد بهشت زیر پای اوست و بهشت چیست؟ اوج سعادت بشری. بهشت یعنی رستگاری و فلاح. بهشت یعنی نجات و رشد که مسیر آن از دنیا شروع میشود و در آخرت به صورت خالص ظهور و بروز میکند.
پس وقتی که میگویند «بهشت زیر پای مادر است» این تعبیر، فوقالعاده تعبیر و کلمه مهمی است یعنی رستگاری انسان، نجات و رشد همه ما و شما کلید آن زیر پای مادر است. خب اگر فرصت داشتم من راجع به همین حدیث و عبارت و جمله پیامبر اکرم(ص) ساعتی مفصل با دقت میشد بحث کرد و شقوق مختلف آن را مطرح کرد.
تعبیر دیگر از رسولالله(ص) این است که فرمودند «مادران، مجاهدان بزرگ تاریخ بشر هستند» و تک لحظات شب و روزشان را که صرف پرورش یک انسان و تربیت یک بنده خدا میکنند، تک تک ثانیهها جهاد نزد خداوند حساب میشود، فرمودند که «بَلَی لِلْمَرْاَةِ مَا بَیْنَ حَمْلِهَا إِلَی وَضْعِهَا إِلَی فِطَامِهَا مِنَ الْاَجْرِ...» زن، مادر، از لحظهای که آبستن میشود و فرزند در بدن او به فرمان خداوند خلق میشود تا وقتی که او را از شیر میگیرد یعنی نزدیک به ۳ سال، در تک تک ثانیهها و لحظات شب و روزش، حتی آن لحظهای که خوابیده، آن زن مرزبان راه خدا و مجاهد خط مقدم فیسبیلالله دارد محاسبه میشود. یعنی هر لحظه نفس زدن او، خوابیدن و سختی کشیدن مادر، اجر جهاد و مجاهد فیسبیلالله که در خط مقدم زیر آتش دارد میجنگد محسوب میشود. این اگر هیچی چیز همین توصیه و سفارش پیامبر(ص) نبود شما قدر مادرانتان را و آنهایی که مادر هستید قدر مادری را که یک لطف خدا به زن است که این لطف را در حق مادران کرده است و نه کسان دیگر؛ یعنی کاری کرده که اعصابتان برای بچهتان بهم میریزد، نگران او میشوید، گرفتار میشوید، غصه میخورید، حتی برای فرزندتان شاد میشوید تمام اینها جهاد فیسبیلالله حساب میشود و بعد پیامبر(ص) فرمودند که اگر مادری «فإن هلکت فیما بین ذلک...» اگر مادری در مسیر مادری برایش مشکلی پیش بیاید و مریض شود، حادثهای برایش پیش بیاید و این از دنیا برود شهید راه خداست. مادران مجاهد و شهید هستند. مادری یک چنین کار عظیمی است.
فرمود آن زنی که متأسفانه در حین تولد فرزندش از دنیا میرود بدانید که او مستقیم به بهشت و رضوان خدا وارد میشود. مادرانی که زجر میکشند، غصه میخورند و برای فرزندانشان بیخوابی میکشند که این فرزند من صالح بشود و سالم باشد و مشکلات او کم باشد، پیامبر(ص) فرمود شما سربازان خدایید. شما در ردیف اولیاء خدا در صف مقدم جهاد هستید. بنابراین یک وقت در ذهنتان نیاید که ما نفله شدیم و ما از دست رفتیم و ضرر کردیم! ما هیچی نشدیم! شما همه چیز شدید، همه چیز شما هستید، اگر معیار پیامبر(ص) است فرمود بهشت زیر پای توست بقیه همه دنبال بهشت هستند.
بهشت زیر پای توست. بهشت دنبال توست، بقیه دنبال بهشت هستند اما بهشت دنبال توست. پیامبر(ص) فرمودند به مادرانی که مادری میکنند بگویید شما همه چیز هستید و شما همه کس هستید شما در صف مقدم اولیاء کنار انبیاء هستید شما در قیامت حق شفاعت دارید. هر مادری که برای پرورش فرزندانش بیشتر زجر کشیده، مقامش به خداوند نزدیکتر و صف او به صف انبیاء در قیامت نزدیکتر است. فرمودند «فإن هلکت فیما بین ذلک کان لها مثل منزلة الشهید» فرمود هر مادری در مسیر مادری حادثهای برایش اتفاق بیفتد و از دنیا برود، پیامبر(ص) فرمود من او را شهید اعلام میکنم و جای او در محضر خداوند و بهشت الهی است.
اهمیت اجابت مادر از نماز بالاتر است
اهمیت این در حدی است که در یک روایتی نقل میشود که یک وقت یک پسری مراقب مادر پیر مریضش بود و در صومعه بود، مسلمان هم نبودند ولی متدین بودند، مادر و خودش در صومعه بودند و آن مرد، هم مرد دینی، مرد خدا و مرد عبادت بود و مادرش را هم در همان صومعه سرپرستی میکرد. این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که ایشان فرمودند «إن أمرأه نادت ابنها... » یک مادری بود، یک خانمی بود که کاری داشت پسرش را صدا زد موقع دعا و عبادت و نماز بود، حالا مسیحی بوده یا یهودی بوده نمیدانم، «نادَ إبنها...» پسرش را صدا زد که بیا کارت دارم «إن أمرأه نادات ابنها... و هو فی صومعه» در صومعه و معبد بودند «فقالت:یا جریح» اسم فرزندش را صدا کرد که جریح بیا کارت دارم «فقال: اللّهمّ امّی و صلاتی!؟» گفت مادر وقت نماز است، مادرم برایم محترم است ولی وقت نماز است! بگذار من نمازم را بخوانم عبادتم را بکنم بعد بیایم ببینم چه کار داری؟ «فقالت: لا تموت حتّی تنظر فی وجوه المومسات.» حالا مادرش چه کارش داشت آب میخواست؟ کاری داشت؟ دستشویی میخواست برود یا هر کار دیگری، دید این نمیآید پسرش را نفرین کرد گفت انشاءالله نمیری و همنشین فاحشهها و زنان بدکاره بشوی. او را نفرین کرد. این فرزندش باز گفت نه، نماز مقدم است، عبادت مقدم است، هرچه میخواهی نفرین کنی بکن، من عبادتم را بکنم بیایم.
پیامبر(ص) این حادثه را نقل میکنند بعد میفرمایند که: «ففال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: لو کان جریح فقیهاً لِعَلِم أنّ إجابة امّه أفضل من صلاته» معلوم میشود که جُریح آدم معنویای بوده، یعنی اگر فقیه بود یعنی شعور دینی داشت آگاهی داشت میفهمید که «لِعَلِم أنّ إجابة امّه أفضل من صلاته» میفهمید که پاسخ مادر گفتن از نماز بالاتر است. این حدیث پیامبر اکرم(ص) است. وقتی که نمازت قضا نمیشود وقت داری، وقتی مادر صدایت میکند بین صدای مادر، کار مادر و نماز، پیامبر(ص) میفرماید این اگر فقیه بود یعنی دین او عمق داشت میفهمید که اهمیت مادر و اجابت مادر از نماز مهمتر است. حالا یک وقت نماز دارد قضاء میشود آن یک بحث دیگری است.
از این احادیث زیاد است. طرف آمده به پیامبر(ص) میگوید که من چه کار کنم که گناهان من را سریع خدا ببخشد و جبران کنم؟ پیامبر(ص) میفرماید که «أُمَّک» یعنی به مادرت محبّت و خدمت کن. گفت بله. دیگر چه؟ دوباره پیامبر(ص) فرمودند: «أُمَّک» مادرت. گفت بله یا رسولالله متوجه شدم. بعد چه؟ باز ایشان فرمودند «أُمَّک» مادرت. سه بار فرمودند. مرد گفت من اهمیت مادر را متوجه شدم بعد از مادر چه؟ پیامبر(ص) فرمودند «ثُمَّ أباک» بعد پدرت. فرمودند اگر نماز مستحبی میخوانید پدرتان صدایتان میزند و کار واجبی نیست نمازتان را بخوانید بعد بروید. اما اگر نماز مستحبی میخوانید مادرتان صدایتان میزند نمازتان را بشکنید، نماز را قطع کنید سریع بروید ببینید مادرتان چه کارتان دارد؟ این تعبیر انبیاء و خاتم انبیاء(ص) راجع به زن و مادر است.
در روایات از رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) نقل میشود که «مادر، شاهکار خداست.» اولاً که یک حدیث دیدم که امام صادق(ع) فرمودند که زنان از مردان به خداوند نزدیکترند چون مهربانترند. هرجا مهربانی و محبّت هست به خدا نزدیکترند، زنان از مردان مهربانترند. و این تعبیر که فرمودند خداوند در مادران محبت خودش را نشان میدهد. در روایت هست که خداوند فرمود که انسانها نمیدانند که من چقدر آنها را دوست دارم اگر بخواهم یک چشمه کوچک آن را نشان بدهم عشق مادر به فرزند یک میلیونیم عشق من به انسانهاست. اگر میخواهید بفهمید که من چقدر بندگانم را دوست دارم ببینید مادر با فرزندش چگونه عشق میکند؟
امام رضا(ع) فرمودند: «مادر را نگاه کنید، خدا را ببینید.» که چگونه جلوی آفتاب خودش را حائل میکند که خودش آفتاب بخورد ولی بچهاش گرما نخورد و برای او سایه کند، در سرما خودش سرما بخورد ولی بچهاش سرما نخورد و ... و این نمایشی که فرمودند که خداوند یک کاری کرده که وقتی کودک به دنیا میآید چیزی سرش نشود و ضعیف باشد، و نه عقلش و نه زبانش قوی نباشد، یعنی کاملاً معلوم باشد که کاملاً محتاج و وابسته به مادر است، فرمودند که اگر کودک که به دنیا میآمد خداوند عقل و قدرت به او از همان اول میداد، شما فکر کنید یک بچهای کوچک است ولی به اندازه عقل و قدرت به اندازه آدم بزرگهاست دیگر کسی قربان صدقهاش نمیرفت! مادر میبیند که مثل بزرگها همه چیز را میفهمد مثل بزرگها هم حرف میزند فقط قدش کوچک است! فرمودند خداوند کاری کرده که اگر این کودک میتوانست مشکلات خودش را حل کند و اگر با عقل کامل و متکی به خودش به دنیا میآمد شیرینی مادری از بین میرفت، شیرینی تربیت فرزند از بین میرفت. این که پدر و مادر، بخصوص مادر، مدام نگران کودک و فرزندشان هستند و به او عشق میورزند و به فرزند محبت میکنند یک علتش این است که میبیند و میداند که این بچه نیازمند من است، یعنی اگر من او را بغل نکنم همینجا از گرسنگی و تشنگی میمیرد ولو کنار او آب باشد.
خداوند کودک و طفل را نیازمند به مادر و همینطور شیرین آفرید که وقتی داری مدفوع او را هم عوض میکند باز قربان صدقهاش میرود، عوض این که بگویید اینها چیه چه کار کرده؟ باز هم میگویید قربانش بروم چه کار کرده! خدا اینطوری کرده، مادری اینطور است که خدا یک کاری کرده که مادر از چیزهایی که باید بدش بیاید خوشش میآید و کودک را که همه چیزش آویزان مادر است و هیچی از خودش ندارد، خداوند نشان میدهد عشق مادر به کودک، و نیاز کودک به مادر را، و در این مسئله نشان میدهد نیاز بشر به خدا و عشق خدا به بشر را؛ اینها تعابیر خیلی مهمی است که اگر بچهها و کودکان نیاز به مادر نداشتند پدر و مادر بچهها را همینطوری میانداختند میرفتند، یعنی میدیدند بچه کوچک دوماهه مثل بزرگها حرف میزند و مسائل را تحلیل میکند دعوا میکند و طلبکار است میگفتند برو بابا دنبال کارت!
سبک مادری حضرت فاطمه زهرا (س)
مسئله دیگری که از سبک مادری حضرت فاطمه(س) اشاره کنم، ایشان سبک مبارزات سیاسی، سبک فعالتهای علمی، سبک عبادات عجیب و غریب و توحید حضرت فاطمه(س)، حالا چون بحث روز مادر است، سبک مادری یک نمونه از کار ایشان را من عرض کنم، از دورانی که این بچهها را در آغوش میگرفتند و برای حسن و حسین(علیهماالسلام) لالایی میگفتند و میخواباندند تربیت اینها را شروع کردند، حتی از قبل.
مثلاً لالایی که حضرت فاطمه(س) برای امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) میگویند یک نمونه از این لالاییها در تاریخ هست، اصلاً با بچه و طفل کوچک دارند او را مجاهد و موحد و ضد ظلم تربیت میکنند. یکی از لالاییهای فاطمه زهرا(س) برای امام حسن که نوزاد و طفل هستند این شعر است که: اِشْبَهْ اَباکَ یا حَسَنُ! حسن، شبیه پدرت باش، علی دوم باش. وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ؛ رسن و ریسمان را از دست و پای حق باز کن، اینهایی که حق و حقیقت و حقوق را به زنجیر کشیدند این زنجیرها را پاره کن و بشکن، آزادیبخش باش. رهاییبخش باش. وَاعْبُدْ اِلهاً ذامِنَنِ؛ فقط پروردگار پرستش و عبادت کن که هرچه داری و خواهی داشت از اوست. خیلی منّت بر سر تو دارد، تو پیش خداوند مدیونی. طفلی که ظاهراً کوچک است، چند هفته و چند روزه و چندماهه است. وَلا تُوالِ ذَاالْإِحَنِ؛ هرگز تن به دوستی با ستمگران نده. حسن تا زندهای هرگز در کنار ستمگران نایست.
ببینید این یک نمونه لالایی حضرت فاطمه(س) برای امام حسن(ع) است. از آن سن، میگوید الگوی تو، پدرت علی است، شبیه او باش علی دوم باش. میگوید که وظیفه داری ریسمان و زنجیر را وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ؛ خلع کن و بِشکَن و حق را از گرفتاری زنجیرها آزاد کن، یعنی از استبداد، از ظلم، از استکبار، از رسن و زنجیر باطل رها کن. «وَاعْبُدْ اِلهاً ذامِنَنِ وَلا تُوالِ ذَاالْإِحَنِ» هرگز با هیچ ستمگر و بیعدالتیای پیمان دوستی نبند و کنار آنها نایست. در برابر آنها سکوت نکن و فقط عبدالله باش. خب این یک نمونه که چگونه با این روحیه بحث میکند.
و آخرین نمونهای که عرض میکنم معنویت توحیدی بینظیر فاطمه زهرا(س) که خودشان تعبیر فرمودند که «نحن وسیلته فی خلقه» ما وسیله خدا در میان خلق هستیم. هرکس میخواهد به خدا برسد بیاید ما راه را نشان او میدهیم، از راهی که ما رفتیم میشود به خدا رسید. بعد فرمودند که «اصلُهاً نبیّ» این مسیر، اصل و تنه این درخت پیامبر(ص) است «فرعُهَ الوصیّ» شاخهاش علی است «و لقائُها نور فاطمی» این حدیث از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نقل میشود – و آن نور سببساز گسترش این توحیدو عدالت، نور فاطمه زهرا(س) است، نور خدا از طریق محمد(ص) به علی(ع) و از طریق محمد(ص) و علی(ع) به مؤمنین میرسد.
حضرت فاطمه(س) فرمودند «نَحنُ وَسیلَتُهِ فِی خَلقِه» ما ابزار و وسیله خدا در میان خلق هستیم. میخواهید به خدا برسید حواستان به ما باشد به سبک زندگی ما و آن چیزی که ما به شما میگوییم. «وَ نَحنُ خاصَّتُه» من خواص و ویژگان خداوندیم، ما در حریم خصوصی هستیم هیچ کس به اندازه ما خداوند را نمیشناسد «وَ مَحَلُّ قُدسِه» محل قدس الهی هستیم، «وَ نَحنُ حُجَّتُه فی غَیبِه» ما حجّت و نشانه خداوند در میان جهان هستیم «وَ نَحنُ وَرَثَهُ أنبیائِه» ما وارثان پیامبرانیم. این را راجع به خودشان میگویند. این از خود تعریف کردن نیست مثل این که کسی بگوید شما مریض هستی ما پزشک متخصص هستم بیا پیش من به تو بگویم چگونه علاج شوی. اسم این خودخواهی نیست بلکه راهنمایی است. و فرمودند «علی هُوَ الأمامُ الرَّبّانی؛ علی رهبر الهی است؛ وَ الْهَیْکَلُ النُّورانی، و تجسّم نور است.
در علی تاریکی و نفسانیت و خودخواهی نیست، هرچه هست خدا، و برای خدا و خدمت به خلق است؛ قُطْبُ الْأَقْطابِ وَ سُلالَةُ الْأَطْیابِ، از نسل پاکان است و محور اصلی است؛ النّاطِقُ بِالصَّوابِ، هرچه میگوید جز حرف درست، چیزی نمیگوید؛ نُقْطَةُ دائِرةِ الْأِمامَةِ...؛ محور مرکزی دایره رهبری صالح علی است. خب اینها تعاریفی است که حضرت فاطمه(س) از پیامبر(ص) و از مسیر حق و بعد از نقش علی(ع) و خودشان و اهل بیتشان در بین جامعه بشری کردهاند.
و این یک نمونه، از این معنویت که غذای معنویت را بر غذای جسمانی ترجیح میدادند، خوراک معرفتی و معنوی را؛ نقل میشود که یک مدتی بود فشار اقتصادی روی خانواده حضرت زهرا(س) خیلی سنگین بود و هرچه داشتند صرف مبارزه و خدمت به محرومین میکردند. بارها روزه میگرفتند و غذای سحری و افطارشان را به کسان دیگری میدادند. یک وقتی حضرت فاطمه(س) میفرمایند که فشار خیلی زیاد شد و دیدم که بچهها دیگر اصلاً از گرسنگی خوابشان نمیبرد و ناله میکنند.
شب بود، دیروقت بود، بلند شدم رفتم در خانه پیامبر(ص) ببینم ایشان چیزی خانه دارند از ایشان بگیرم. حضرت فاطمه(س) میفرمایند در که زدم، حضرت پیامبر(ص) پشت در فرمودند که بوی عشق من میآید «حبیبه» بوی عشق من میآید یعنی فاطمه، بعد فرمودند که امّ ایمَن در را باز کن. فاطمه(س) آمد، فرمودند که تا حالا این وقت شب سراغ ما نمیآمدی و به ما سر نمیزدی، اتفاقی افتاده است؟ حضرت فاطمه(س) شرم میکنند که بگویند ما چند روزه که در خانه غذا نداریم چیزی دارید که برای بچهها ببرم؟ میپرسند که یا رسولالله فرشتهها گرسنه میشوند چه میخورند؟ پیامبر(ص) فرمود نور. حمد خداوند.
بعد ایشان گفت که ما وقتی که گرسنه میشویم چه باید بخوریم؟ پیامبر(ص) فهمیدند که ایشان دارند میگویند که بابا ما حمد و عبادتمان را میکنیم ولی بالاخره از گرسنگی داریم میافتیم. پیامبر(ص) متوجه شدند که ایشان چه میگوید، فرمودند که سوگند به خدا یک ماه است که در خانه محمد آتشی برنیفروخته! به خدا یک ماه است که در خانه پدرت ما یک غذا نپختیم، هرچه بوده چیزهای کم و سرد بوده است. اما حالا اگر بخواهیم از نیروی ماورایی استفاده کنیم که میشود. اگر تو را مخیّر کنم که الآن پنج تا بز ماده کباب گوسفند، این را میخواهی یا پنج کلمه که جبرئیل(ع) به من آموخت را میخواهی؟ یعنی غذای جسمانی یا غذای روحانی و معرفتی؟ کدام را میخواهی؟ هر کدام را بگویی الآن برایت فراهم میکنم.
حضرت فاطمه(س) گفتند ۵ تای دومی را میخواهم آن کلماتی را که جبرئیل(ع) به شما آموخت. شکم را ولش کن، گرسنگی را باز تحمل میکنم آن ۵ تا را بگویید. پیامبر(ص) فرمودند که: "ای پروردگار پیشینیان و پسینیان، ای بهترین اولین و آخرین، توانای استوار، ای مهربان بینوایان و فقرا، و مهربانترین مهربانان". گفتند این ۵ تا کلمه از بهشت آمده است. اینها ۵ نحوة خطاب کردن خداوند است. ۵ صفت خداست، خدا را بشناس، معرفت حقیقت کل را بشناس. گرسنگیها تمام میشود.
حضرت فاطمه(س) گرسنه به خانه برگشت. داخل که آمد حضرت علی(ع) به ایشان گفتند که فاطمه جان فدایت بشوم – چون در روایت دارد که اینها وقتی همدیگر را صدا میزدند بدون قربانت بروم و فدایت بشوم هرگز همدیگر را صدا نمیزدند – حضرت امیر(ع) به حضرت فاطمه(س) میفرمایند که فاطمه جان فدایت بشوم چه آوردی؟ بچهها گرسنهاند. حضرت فاطمه(س) فرمودند برای جسم رفتم خوراک روح آوردم و ۵ تا ذکر رسولالله به من آموختند که به شما و بچهها آنها را میگویم و علی(ع) فرمود روزگارت بهکام. مبارک است. و دوباره به جای غذا آن ذکر را آورد و حضرت فاطمه(س) به بچهها گفتند این ذکر را بگوییم و گرسنگی را یک روز دیگر هم تحمل کنیم.
قطعنامه ۱۹۲۹ در سالگرد فتنه ۸۸ و با هدف حمایت از جنبش سبز در ایران صادر شد. در حقیقت بانیان و حامیان فتنه ۸۸ با تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹، چاقوی تحریم را تیز کرده و سفره مردم را کوچک کردند.
در هفته های گذشته وقتی «دونالد ترامپ» به نتایج انتخابات آمریکا اعتراض کرد و آن را مصداق تقلب نامید، مقامات و رسانه های آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، به وی حمله کرده و این اظهارنظر را «شرم آور»، «دیکتاتورمأبانه»، «خطرناک»، «مستبدانه»، «قانون شکنی» و «حمله به دموکراسی» نامیدند.
نکته قابل توجه اینجاست که «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» نیز در سال ۸۸ همین ادعا را مطرح کردند.
در آن سال، در شرایطی که مردم هنوز مشغول رأی دادن بودند و انتخابات به اتمام نرسیده بود، میرحسین موسوی در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «برابر اطلاعاتی که ما از ستادهایمان داریم، در سطح کشور، برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم»!
یک نامزد انتخاباتی در ایران، در شرایطی که هنوز رای گیری به پایان نرسیده و شمارش آراء نیز آغاز نشده بود، اعلام کرد که در انتخابات تقلب شده و خود را برنده قطعی انتخابات نامید! نامزد دیگر منتسب به اصلاح طلبان-کروبی- نیز با تشکیک در انتخابات، خواستار ابطال آن شد.
لگدمال کردن رأی مردم
اقدام تأمل برانگیز میرحسین موسوی و کروبی مصداق قانون شکنی، دیکتاتوری، استبداد و لگدمال کردن آرای مردم بود، اما در آن مقطع فعالین و لیدرهای جریان اصلاحات از خاتمی و حجاریان و تاجزاده تا بهزاد نبوی و شکوری راد و زنگنه و آخوندی، نه تنها این قانون شکنی و دیکتاتوری را محکوم نکردند، بلکه به روش های مختلف بر آتش فتنه دمیدند.
لیدرهای جریان اصلاحات که خود در سالهای گذشته، مجری برگزاری انتخابات بودند در جلسات خصوصی تاکید کردند که تقلب در انتخابات، آن هم به میزان ۱۱ میلیون رأی به هیچ عنوان امکانپذیر نیست، اما این طیف هیچگاه حاضر نشد که این حقیقت را در میان افکارعمومی و به صورت آشکار اعلام کند.
چندی بعد «محمدعلی ابطحی» معاون خاتمی صراحتا اعلام کرد که «تقلب، اسم رمز آشوب بود».
اصلاح طلبان در آن سال به دلیل اینکه جنبه شکست نداشتند، کشور را ماهها دچار آشوب و التهاب کرده و خسارت های زیادی به مردم تحمیل کردند. البته ناگفته نماند که لیدرهای فتنه در سال ۸۸ خیال خام «براندازی» را در ذهن می پروراندند؛ برای همین بود که به فاصله کوتاهی از برگزاری انتخابات، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» توسط فتنه گران سر داده شد.
تیزکردن چاقوی تحریم ها
اما یکی از اقدامات نابخشودنی فتنه گران در سال ۸۸، تیزکردن چاقوی تحریم های ضدایرانی بود.
«مایکل لدین» مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا و عضو برجسته موسسه «آمریکن اینترپرایز» - مرداد ۹۴- در یادداشتی در نشریه «فوربس» نوشته بود: سناتور «چاک شامر» نقش مستقیمی در نامه نگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال ۱۳۸۸ و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است. دولت آمریکا تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد. از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام و سوالات پیوستش را به رهبران جنبش سبز منتقل کند. سوالات این بود: "ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟ ".».
لدین در ادامه نوشت: «پاسخ این پیام در یک یادداشت ۸ صفحه ای در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۰۹ (۹ آذر ۸۸) دریافت شد. نویسندگان محتاط بوده اند و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کرده اند. در این نامه تصویری از ایران با عبارت های بسیار خشنی آمده است که این کشور تحت «حکومت استبدادی»، «رژیمی خشن» و «دیکتاتوری» است که با سرکوب مردم و چپاول منابع عمومی ادامه حیات می دهد. همچنین در این نامه تاکید شده است: حکومت قابل اصلاح نیست اما نیروهای حامی تغییر در داخل قوی هستند و به خوبی هدایت می شوند! ».
همچنین روزنامه لس آنجلس تایمز- مهر ۸۸- با اشاره به گفتگوی یک مقام آمریکایی با سران اپوزیسیون و نمایندگان سران جنبش سبز، به نقل از این مقام آمریکایی در گزارشی نوشت: «مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم تدریجی، فقط به رژیم این امکان را می دهد که خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند، نه مانند واکسن. برخی از آنها نگرانند رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سرکوب شود. با وجود این نگرانی پیشنهاد دادند بمباران تاسیسات هسته ای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج - هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات براندازی را تسریع خواهد کرد».
بانیان قطعنامه ۱۹۲۹
در حال حاضر رژیم تحریم های ایران که هنوز پس از امضای برجام برداشته نشده است، ریشه در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت دارد که (ژوئن ۲۰۱۰) اولین سالگرد فتنه ۸۸ صادر شد.
تمام تحریم های یکجانبه ای که اکنون به عنوان تحریم های موثر علیه ایران از آنها یاد می شود (تحریم های انرژی و مالی) در واقع براساس زیرساخت حقوقی که در این قطعنامه ایجاد شد، اعمال شده است. اما این قطعنامه اساسا نه یک قطعنامه هسته ای و نه با هدف واکنش نشان دادن به سیاست های هسته ای ایران اعمال شده بود.
قطعنامه ۱۹۲۹ در سالگرد فتنه ۸۸ و با هدف حمایت از جنبش سبز در ایران صادر شد. در حقیقت بانیان و حامیان فتنه ۸۸ با تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹، چاقوی تحریم را تیز کرده و سفره مردم را کوچک کردند.
روزها و ماهها و سالها گذشت و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ فرا رسید. متاسفانه دولت آقای روحانی آنطور که باید و شاید با فعالین فتنه ۸۸ مرزبندی نکرد و برخی از این افراد در پست های ارشد اجرایی حضور یافتند.
یکی از نکات قابل تأمل، این بود که تعداد قابل توجهی از اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی در کابینه حضور یافتند.
آخوندی، زنگنه، ربیعی، محمدعلی نجفی، حسین فریدون، نوبخت، سلطانی فر، مجید انصاری، علی یونسی، ترکان، نعمت زاده، جهانگیری، ابتکار و...تنها بخشی از افرادی هستند که در سال ۸۸ یا در ستادهای موسوی و کروبی حضور داشتند و یا از حامیان جدی این دو در انتخابات بودند.
این افراد از سال ۹۲ تاکنون قوه مجریه را با امکانات بسیار گسترده در اختیار گرفته اند. در این فاصله زمانی، برجام نیز با تبلیغات فراوان امضا شد؛ اما نه تنها بهبودی در وضعیت معیشت مردم ایجاد نشد، بلکه متاسفانه سفره مردم کوچک شد.
نقطه های خیالی!
از سال ۹۲ تاکنون تحریم های آیسا، کاتسا ۲۰۱۷، محدودیت ویزا، قانون وضعیت اضطراری علیه ایران و موارد متعدد دیگر در دولت های اوباما و ترامپ تصویب و تمدید شد.
فعالین اصلاح طلب و برخی دولتمردان، مدعی هستند که خروج ترامپ از برجام، این وضعیت را ایجاد کرد. این ادعا در حالی است که ترامپ حدودا ۲۸ ماه پس از آغاز اجرای تعهدات ۱+۵ از برجام خارج شد و در این فاصله زمانی و به خصوص در دوره اوباما، هیچگاه تحریم ها به واسطه برجام لغو نشد.
در حال حاضر طیفی که در تحمیل قطعنامه ۱۹۲۹ نقش ویژه ای داشته و سپس از برجام به صورت ویژه حمایت کرد، بجای عبرت آموزی از گذشته و بهره مندی از توان عظیم داخلی و استفاده از استعدادهای عظیم جوانان متخصص ایرانی و اهتمام به اجرای اقتصاد مقاومتی، همچنان به نقطه های خیالی از قبیل FATF و بایدن و...چشم دوخته و از تمرکز بر نقطه های حقیقی امیدبخش، غفلت می کند.
خیانت تحریف بود که دُردانه پیامبر اعظم (ص) و عصمت الهی، حضرت زهرا (س) را مجبور کرد قد علم کند، سیلی بخورد، جراحت ببیند و آن خطبه رسوا کننده را در مسجد بیان فرماید.
جان محبوبه خدا و عصمت الهی را جنایتکارانِ تحریفگر، به جور و جفا ستاندند؛ و حال آن که او، سبب آفرینش بود.
جنایت و خیانت تحریف بود که امیر مومنان و امام حسن علیهما السلام را خانه نشین کرد، امام حسین (ع) را خارج از دین جا زد و بشریت را در کام بدبختی و بیچارگی هزار و چند صدسال بعد انداخت.
یادداشت استاد رحیم پور ازغدی
خون نامه" شهید پیشرفت وتمدن سازی برای "ایران قوی"،
پاسدار متفکر، محسن فخری زاده
۱۰. این خوننامه را میتوان ادامه داد اما اگر در خانه کس است، یک حرف بس است. شخصیتی که چهل سال منتظر شهادت و بیست سال، منتظر ترور بوده است، صدایش درنیامده و دستی در بیتالمال نبرده است.
از ابتدای تأسیس سپاه، در جبهۀ غرب و جنوب، پاسداری مشهور به روحیۀ عرفانی و مأنوس با شعر و ادبیات و علاقمند به فیزیک و ریاضیات بوده و از سالهای دفاع مقدس تا لحظه ترور، مجاهد بود و مجاهد ماند. و این هنر «مجاهد ماندن» تا پایان را دستکم نگیرید.
بودند مجاهدین سابق که قاعدین امروز و سپس خائنین لاحق شدند ، در معرکه (ثم استقاموا) بیتوفیق ماندند، از کارنامۀ جهادی انقلاب و حتی از سابقه مختصر خود شرمندهاند، برخی مدیران که دیگر به هیچ چیز جز خود، اعتقاد ندارند، در محضر سران کشورهای دشمن با دهانی باز، چون دهان اسب آبی، از عمق وجود میخندند و در تهران، نگاه نفرتبار و ادبیات کینه، نثار انقلابیون وفادار میکنند.
آنانکه آلوده "جاه و مقام" یا "مال و منال" و "اشرافیگری و فساد" شدند و آنگاه با تعابیر روشنفکری مسروقه از متون ترجمه ای، عفونت درون را با ادوکلن، پذیرفتنی میکنند، قبلههایی که عوض شده، ذهنهایی که تسلیم شده، گناهانی که توجیه شده و شاید خیانتهایی که کمکم عادی شده است.
۱۱. چه شخصیتهای علمی و جهانی در ایران، گوهرهای نایاب اما گمنام و بینام، خادم ایران و ایرانی که از سر اخلاص و تواضع، اینجا دیده و حتی شنیده نمیشوند و در سکوت، بار یک ملت را بردوش میکشند، اهانت میبینند، تهدید میشنوند، درست وقتی دانشگاههای معتبر جهان به دلایلی، و سرویسهای اطلاعاتی جهان به دلایل دیگری، سالها رد پای آنان را میزنند.
نام شهید محسن علنا در فهرست ۵۰۰ شخصیت قدرتمند جهان در نشریۀ آمریکایی فارن پالیسی منتشر شده بود. چه استعدادهای جهادی و نبوغهای انقلابی که تا وقتی دشمن نامشان را نبرده یا خونشان را نریخته، به اهمیت آنان پی نمیبریم و تا میان ما هستند، گویی نیستند و آنگاه که کف خیابان، تیرباران میشوند، محترم میشوند، احترامی نمایشی، سمبلیک، خیلی ملی و بیضرر و آنقدرخنثی که نتوان سخنانشان را حتی تکرار کرد. میخواهند از قاسم سلیمانیها و محسن فخریزادهها مجسمههایی بسازند که محترم باشد اما چیزی نگوید.
آیا میشود گفت با سلیمانی و فخریزاده در حیاتشان چه بحثها میشد و پس از تکهتکه شدنشان بود که قاسمجان و آقامحسن شدند؟
۱۲. کاش سینمای ایران بجای اینهمه سلبریتی، هنرمندان بیشتری میداشت. یک هزارم هنر و تعهدی که هالیوود به صهیونیستها دارد و پس از ۸۰ سال از جنگ دوم اروپایی و جهانی میان فاشیستها وکمونیستها و لیبرالیستها که تفالههای مدرنیته بودند، هنوز فیلمهای تازه جنگی با ایدئولوژی غالباً صهیونیستی و آمریکایی میسازد، برای ساختن صد کار سینمایی و سریال و موسیقی برای هر یک از مردان و زنان بینظیر ایران کافی بود، اما افسوس، چیزی که زیاد داریم سلبریتی است و آنچه همچنان کمیاب است و حسرتش را میخوریم، هنرمند ملی و مردمی است. هنرمند هست، اما کم است!
۱۳.صفحه آخر«پایان نامۀ سرخ» دانشمند مجاهد:
ترورها کمکم صنعتی شدهاند. مسلسل خودکار با کنترل ازراهدور، بیآنکه کسی دیده شود. این یک جنگ است، جنگ یکطرفه ، صریح میگویندمازدیم، صهیونیست ها لبخند تمسخر می زنند و رئیس جمهور آمریکا ساعتی پس از ترور خبر آن را توییت میکنند و همه منتظر چریک های آزادیبخش و گروه های عملیاتی بین المللی در دفاع از مستضعفین جهان و انتقام خون ایران هستند .
مشغول دیدن سریال «خانه امن» بودیم که زیرنویس کردند: خانه، ناامن است. چرخۀ صنعت ترور که اهداف آن از پیش معلوم بوده، همچنان میچرخد. کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی میفرمایند و بادیگارد دارند، شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که دوپول، ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویونها و تشریفات امنیتی شدهاند و آنان که نباید ترور شوند، ترور میشوند؟ قرار بود پاویونها برچیده شود، اما نمیشود و فخریزاده و یارانش ترور میشوند. فخریزاده، خود راز بزرگی را به زبان آورده است:
( هر خونی که بر زمین بریزد، گل پیروزی از آن خون خواهد دمید. جبهه مقاومت، انتقام سلیمانی را بگیرد یا نگیرد که حتماً خواهد گرفت اما کمترین نتیجه این خونها آن است که بلاشک آشغالها از منطقه محو خواهند شد. منهای اضمحلال بزرگی که قدرت آمریکا را پایین میکشد. بگذار مارا بکشند ،جهادگران علمی ما را به خاک و خون کشند. ما نیز امید داریم ،باشد که شهید شویم. اما آنان باید بنشینند و میزان خلوص ما را با دقت، اندازه بگیرند و ببینند تنها چیزی که برای ما مهم است، این است که هر یک از ما به میزان خلوصمان، چه مقاماتی در آنسو (پس از شهادت) به دست خواهد آورد.)
در خطاب دیگری با نیروهایش، دانشمندان جوان مجاهد، چه زیبا میگوید:
(برادرها! هیچ راهی مطمئن تر از شهادت ، برای آنکه با خیال راحت از این عالم عبور کنیم، وجود ندارد.
کمبود امکانات هست، ناملایمتیها هست، بدرفتاری امثال من هست ولی تحمل کنید. بیایید از همه موانع عبور کنیم. ناملایمتی و کمبودها را با کار، جبران کنیم، نگاهها همه به آن نقطۀ نورانی باشد. خواهش من اینست که برای هر مسئلهای آماده باشید. من برای شما یا شما برای من کار نمیکنید. تکلیف این است که کنار یکدیگر برای هدف مقدس بکوشیم. همه برای خدا کار میکنیم، خدایی که معیارش فخریزاده نیست، این و آن نیست، خدایی که مهربان است، من و شما را میبیند. خدایی که با ماست، مینشینیم با ماست، برمیخیزیم با ماست، در نماز با ماست، در گفتوگوهای پنهان با ماست، حاضر و ناظر بر همه حرکات و سکنات ماست. برادرها! تنها برای او عمل کنیم، او را در نظر داشته باشیم و از عنایت او ناامید نشوید بلکه خداوند، عاقبت همه ما را به شهادت ختم کند.
بیحسرت از جهان نرود هیچ کس بدر
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست) شهید سربدار، پاسدار حاج محسن که فدای دفاع ملی وامنیت وعزت ایران شد.
مه ما می دانیم که انسان موجودی است که دارای ابعاد مختلف (زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی) است و زمانی به حداکثر رضایت از زندگی می رسد که بتواند در همه ی ابعاد رشد کافی داشته باشد و این امر زمانی میسر می شود که شناخت عمیق ازخود داشته باشد.
رفتارهای ما ناشی از احساسات، افکار، نگرشها، برداشتها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ما سرچشمه می گیرد؛ شناخت افکار و اندیشه های ذهنی و شخصیتی خود، عامل مهمی در مراوده های اجتماعی، موفقیتها و شکستهای ما در جامعه به شمار میرود.
در حقیقت افکار، باورها و ارزشهای ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل میدهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط اطرافمان را می گیریم و تجزیه و تحلیل میکنیم و بر اساس آن به دنیا و محیط اطرافمان نگاه میکنیم و در مورد دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود، رفتار و قضاوت مینماییم. هر چه بیشتر و بهتر خود شخصی مان را بشناسیم، بهتر می توانیم آنچه را که هستیم، بپذیریم و یا تغییر دهیم. زمانی که فرد تصویر تاریک و مبهمی از شخصیت خود دارد، در واقع شناخت واقعی از خود نداشته و در کشمکش های درونی خود باقی می ماند. در واقع احساس ما نسبت به دنیا و آدمها براساس نگرش و باور خاص ماست. خود شناسی مقدمه خودسازی است. تا زمانی که انسان از شناخت صفات مثبت و منفی خود غافل باشد، چطور می تواند به اصلاح خود بپردازد. پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود. بنابراین ریشه احساسات و رفتار ما در افکار ما قرار دارد و ما با شناخت افکار و اندیشه های خود که نوعی نگاه به هستی و موضع گیری درباره امور زندگی هستند، به شناخت بهتر و ریشه ای تر از احساسات و رفتار خود می رسیم و در نتیجه آگاهی عمیق تری نسبت به شخصیت خود خواهیم داشت.
انسان موجودی است که دارای ابعاد مختلف (زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی) است و زمانی به حداکثر رضایت از زندگی می رسد که بتواند در همه ی ابعاد رشد کافی داشته باشد و این امر زمانی میسر می شود که شناخت عمیق ازخود داشته باشد.
رفتارهای ما ناشی از احساسات، افکار، نگرشها، برداشتها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ما سرچشمه می گیرد؛ شناخت افکار و اندیشه های ذهنی و شخصیتی خود، عامل مهمی در مراوده های اجتماعی، موفقیتها و شکستهای ما در جامعه به شمار میرود.
در حقیقت افکار، باورها و ارزشهای ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل میدهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط اطرافمان را می گیریم و تجزیه و تحلیل میکنیم و بر اساس آن به دنیا و محیط اطرافمان نگاه میکنیم و در مورد دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود، رفتار و قضاوت مینماییم. هر چه بیشتر و بهتر خود شخصی مان را بشناسیم، بهتر می توانیم آنچه را که هستیم، بپذیریم و یا تغییر دهیم. زمانی که فرد تصویر تاریک و مبهمی از شخصیت خود دارد، در واقع شناخت واقعی از خود نداشته و در کشمکش های درونی خود باقی می ماند. در واقع احساس ما نسبت به دنیا و آدمها براساس نگرش و باور خاص ماست. خود شناسی مقدمه خودسازی است. تا زمانی که انسان از شناخت صفات مثبت و منفی خود غافل باشد، چطور می تواند به اصلاح خود بپردازد. پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود. بنابراین ریشه احساسات و رفتار ما در افکار ما قرار دارد و ما با شناخت افکار و اندیشه های خود که نوعی نگاه به هستی و موضع گیری درباره امور زندگی هستند، به شناخت بهتر و ریشه ای تر از احساسات و رفتار خود می رسیم و در نتیجه آگاهی عمیق تری نسبت به شخصیت خود خواهیم داشت.
در یک گفتگوی دانشجویی با آقای حسن رحیم پور ازغدی، یکی از پرسشگران از وی پرسیده است در باب قیاسی که حسن روحانی درمورد ۷سال عقب نشینی بیحاصل و پیاپی خود دربرابر آمریکا و خضوع بی حساب و بی پایان دربرابر غرب و امتیازاتی که ازجیب ملت بدون مابهازائی داد و با دست خالی، خود و برجامش، نزدیک یک دهه از عمر جمهوری اسلامی را با وعده سراب، تلف و یک ملت را معطل کرد و اینهمه مشکلات آفرید و هم چرخهای اقتصادکشور را متوقف کرد و هم حقوق هسته ای ملت را به باد داد، و حال با تحریف تاریخ و برای توجیه خود، امام معصوم (ع) را متهم به سازش با ظلم میکند، چه پاسخی دارید؟
آقای رحیم پور پاسخ گفت :
این تنهاپرسش بی پاسخ این سالها نیست. پرسشهای بسیاری در این سالها بیهوده بدنبال پاسخگو بوده است. اما در واقع، این وضعیت که امروز میبینیم، مزد ترس است. امروز همه جا و همه تیپ مردم، یکصدا شده اند که اعتمادبه دشمن دین و دنیای مردم، عین نفسانیت و خلاف عقلانیت بود.
شاید تنها دستاورد مفید اما ناخواسته تجربه شکست خورده دیپلماسی این شیخ، همین باشد که برای تاریخ ایران میماند. اما وقتی نوبت به غارت دین مردم هم برسد، سکوت، حرام تر میشود. آنکه مذهب را فدای خود و دین را ابزار استفاده سیاسی کند، از وجناتش پیداست که از روحانیت، تنها لباسش را دارد. حال آنکه پیش از این، روحانیت، به سوادش و به معنویت و روحانیتش بود. هرکه به نام، روحانی است لزوما به صفت، روحانی نیست. شما درست میگویید. با وعده سراب، اقتصاد کشور را به اینجا رساندند.
پیش تر، معیشت و دنیای مردم را برجامی کردند، حال نوبت به برجامی کردن دین مردم رسیده است. اکنون لحظه ای بود که باید کمترین شجاعت مسئولیت پذیری را داشته باشند، و دیگر حریم پاک اهلبیت ع را به وهم و ترس خودنیالایند. اما این نخستین بار نیست که به امام حسن مجتبی ع، ستم میرود. نسبت سازش را اولین بار معاویه به ایشان بست تا خوارج و افراطیون را بر ایشان بشوراند.
مظلوم بزرگ همه دورانها، حسن بن علی ع است. شیعه حسن (ع)، آنست که عاقبت چون حسن ع، بدست دشمن، بشهادت رسد و خون بالا بیاورد. تعجبی نیست اگر غرب باوران در وقت پاسخگویی، دین ودنیای مردم را قربانی کنند. من امثال قاسم سلیمانی را واجد روحانیت و اهل معنا میدانم و امثال حسن روحانی را فاقد آن.
مردم دارند تاوان توهم و وعده های چند سیاستمدار با ضریب هوشی پائین را میدهند که معلوم شد نه تنها مفهوم عزت و اقتدار ملی را نمیدانند بلکه سیاست بین الملل هم نمیدانند.
پایان معامله با شیطان و اعتماد به وعده های او، به تعبیر قرآن، فحشای سیاسی و... میشود. الشیطان یعدکم الفقرو یامرکم بالفحشا، شیطان با ارعاب و تهدید و سپس وعده اقتصادی، ضعیفان را وادار به فحشا میکند.
وضع مردم، در اقتصاد برجامی بد است. اما خوب شد که همه، همه ماجرا را باچشم خود دیدند. در پایان ۸ سال مدیریت آرمان ستیزان، وقتی برای معلق زدن و طلبکار شدن نمانده، ضمن آنکه دیگر کسی هم پشت سرشان نمانده و با تخیلات و دروغهایشان تنها مانده اند.
در سالهای حاکمیت این ورژن از روحانیت، درجه اعتماد به لباس روحانیت بطرز بیسابقه ای تنزل یافت. اقتصادبرجامی و دیپلماسی ترس، درکنار دزدی های بیسابقه ای که این سالها ازبیت المال شد، ضربات سنگینی به دین ودنیای مردم زد.
اما نمیشود هربار پس از تجربه های بد، همه پرونده ها را سوزاند و دوباره بازی جدید شروع کرد. آنچه دراین سالها با اقتصاد مردم و عزت ایران شد، در تقابل مستقیم با عقلانیت بود.
این دستاورد ملی، گران تمام شد اما لازم بود یک باردیگر، همه توهمات و وعدههای تسلیم طلبان که نه تنها آرمانگرا نبودهاند بلکه هرگز واقعبین هم نبودند، و این بار، پیش چشم نسل دهه هشتاد و نود هم محک بخورد و دیگر برای ابد در تاریخ پساانقلاب، بجای آب، سراب ننوشیم.
شانس مردم مارا ببین که آن یکی میخواهد با آنجلینا جولی، خودشان دونفری مشکلات جهان را حل کنند و این یکی، در پایان هشت سال حکومتش هنوز منتظر ترحم ترامپ و تعهد اوباما و امید جدیدش، جو بایدن است.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 379
بازدید ماه : 428
بازدید کل : 23455
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1